این عکس در آخرین جلسهی کارگاه «نقد ادبی روانکاوانه (۱)»، در یکی از گرمترین روزهای امرداد ۱۴۰۴ به یادگار گرفته شد. هوای بسیار گرم تابستان مانع از آن نشد که این دوستان با بیشترین میل یادگیری به کارگاه بیایند. بهراستی چه چیز انگیزهی آنها را تا به این حد قوی کرد؟ بسیاری از دانشجویان در دانشگاههای ما خوشحال میشوند که استاد حضور و غیاب نکند تا آنها بتوانند با خاطری آسوده به کلاس نیایند. اینجا اما، اشخاصی که غالباً تحصیلاتشان به پایان رسیده است، اشخاصی که شاغلاند و مسئولیتهای خانوادگی نیز دارند، با پرداخت شهریه و هزینههای جانبیِ رفتوآمد و در میانهی گرمترین تابستانِ سالهای اخیر، هر هفته ساعت ۴ بعدازظهر (اوج گرما) داوطلبانه به این کارگاه آمدند، نه برای دریافت مدرک تحصیلی، بلکه برای آموختن نظریهی روانکاوی و نحوهی تحلیل متون ادبی و فیلمهای سینمایی با رویکرد روانکاوانه. از آن هم مهمتر، آنها آمدند تا حیات روانی خودشان را بهتر بشناسند و انگیزههای ناپیدای رفتار انسانهای پیرامونشان را بهتر دریابند. کسانی که در این تصویر میبینید، جویندهی دانش هستند (دانشجو به معنای واقعی کلمه، نه به معنای متعارفِ این کلمهی بسیار آشنا). همت و کوشش آنها برای جوییدن دانش باید بسیاری موضوعات مهم دربارهی کارکرد سترونِ دانشگاه در کشور ما را معلوم کند. اهل معرفت، خود بهفراست میدانند.

برچسبها: کارگاه نقد ادبی روانکاوانه, نظریهی روانکاوی, کارگاههای دکتر پاینده















































