حسین پاینده

منوی اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو ماهانه
تازه‌ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها
امکانات
 RSS 

POWERED BY
BLOGFA.COM

Google


در اين سايت
در كل اينترنت

در این کارگاه قصد داریم با ویژگی‌های داستان‌های کوتاه مدرن آشنا شویم و بیاموزیم که چگونه این داستان‌ها را تحلیل کنیم. به این منظور با مبانی نظری ادبیات مدرن آشنا خواهیم شد و نمونه‌هایی از داستان‌هایی را که به این سبک‌ها نوشته شده‌اند می‌خوانیم و مشروحاً تحلیل می‌کنیم. رویکرد این کارگاه مبتنی بر نظریه‌های میان‌رشته‌ای در حوزه‌ی مدرنیسم است و هدف این است که شرکت‌کنندگان در آن بیاموزند از اظهارنظرهای شخصی و سلیقه‌ای درباره‌ی متون ادبی اجتناب کنند و در عوض، تحلیل‌هایی مبتنی بر نظریه از داستان کوتاه مدرن به دست دهند. از این رو، درباره‌ی زندگینامه‌ی داستان‌نویسان صحبت نمی‌کنیم، فهرست آثار نویسندگان را تکرار نمی‌کنیم و اظهارات سلیقه‌ای درباره‌ی داستان‌ها نمی‌کنیم، بلکه می‌کوشیم تا هر آنچه درباره‌ی داستان‌ها می‌گوییم، با استناد به نظریه‌های ادبی و مبتنی بر استدلال و بحث علمی باشد و نهایتاً از راه این بحث‌ها، شناختی عمیق از داستان مدرن ایران و لایه‌های ناپیدای فرهنگ و جامعه‌ی ایرانی به دست آوریم.

این کارگاه که ده جلسه‌ی یک‌ساعت‌ونیمی خواهد داشت، هم به صورت حضوری برگزار می‌شود و هم به صورت آن‌لاین. مباحث نظری و داستان‌های نمونه‌ای که کار خواهیم کرد، از کتاب داستان کوتاه در ایران، جلد دوم (انتشارات نیلوفر، چاپ پنجم، اسفند ۱۴۰۱) خواهد بود.

ملاک پذیرفته شدن در این کارگاه، آمادگی برای مطالعه‌ی عمیق و مشارکت فعالانه در بحث‌های جمعی است.

زمان برگزاری کارگاه: چهارشنبه‌ها، ۱۶ تا ۱۷:۳۰

مکان برگزاری کارگاه برای داوطلبانی که مایل‌اند حضوری شرکت کنند: مؤسسه‌ی بهاران واقع در تهران، خیابان ولی‌عصر، بالاتر از خیابان زرتشت، کوچه‌ی نوربخش، پلاک ۲۱

ثبت‌نام: تلفن ۸۸۸۹۲۲۲۸-۰۲۱
واتس‌اپ: ۰۹۳۷۰۵۱۷۱۰۰


برچسب‌ها: مدرنیسم, داستان مدرن, داستان کوتاه, کارگاه‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲   | 

به درخواست دوستانی که قادر به حضور در کارگاه «نقد ادبی روان‌کاوانه» نیستند، مؤسسه‌ی بهاران این کارگاهِ دکتر پاینده را توأمان به صورت حضوری و مجازی برگزار می‌کند.

هدف از برگزاری این کارگاه، معرفی نظریه‌ی روان‌کاوی، به‌ویژه در حوزه‌‌ی مطالعات ادبی و هنری، و ترسیم چشم‌انداز روشنی از مفاهیم بنیادی و روش‌شناسیِ خاص این رهیافت در نقد ادبی است. روان‌کاوی امروزه یکی از پُرطرفدارترین و مهم‌ترین رهیافت‌های نقد ادبی محسوب می‌شود و شرح و تبیین روش‌شناسیِ آن یک فصل مستقل از همه‌‌ی کتاب‌های جدید در حوزه‌‌ی نظریه و نقد ادبی را به خود اختصاص داده است. این شیوه از نقد ماهیتی میان‌رشته‌ای دارد و به‌ویژه از زمانی در ادبیات کاربرد پیدا کرد که متون اصلی نظریه‌ی‌ روان‌کاوی در چند دهه‌ی‌ نخستِ قرن بیستم به‌طور گسترده منتشر شدند. از آن زمان تاکنون، این نظریه در بسیاری از حوزه‌های علوم انسانی، به‌ویژه مطالعات هنری و ادبی، تأثیر گذاشته است. کارگاه «نقد ادبی روان‌کاوانه» به گونه‌ای طراحی شده است که شرکت‌کنندگان پس از اتمام این دوره‌‌ی آموزشی به‌درستی بدانند نظریه‌‌ی روان‌کاوی چیست، مفروضات اساسیِ آن کدام‌اند، چه مقاصدی را دنبال می‌کند، روش‌شناسیِ آن چیست و چگونه در نقد متون ادبی و آثار هنری به کار می‌رود. به این منظور، علاوه بر توضیح مبانی تئوریک روان‌کاوی و شرح اصطلاحات و روش‌شناسیِ آن، یک فیلم سینمایی ایرانی و برخی متون ادبی (شعر و داستان کوتاه) از منظر این نظریه نقد خواهند شد. این کارگاه به نظریه‌ی روان‌کاوی کلاسیک (فرویدی) اختصاص دارد و به سبب کثرت مطالب آن، مکاتب پسافرویدی (از جمله نظریه‌ی یونگ و نظریه‌ی لاکان) می‌بایست در قالب کارگاه‌های جداگانه به علاقه‌مندان معرفی شود.

این کارگاه بر اساس کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای برگزار خواهد شد (ویراست دوم، پاییز ۱۴۰۲، انتشارات مروارید). اعضای کارگاه هر هفته بخشی از مطالب کتاب را پیشاپیش می‌خوانند تا در بحث‌های کارگاه بتوانیم مطالب بیشتری را مطرح کنیم. از اعضای کارگاه درخواست می‌شود برای جلسه‌ی اول، صفحات ۶۵ الی ۷۴ را بخوانند.

زمان برگزاری کارگاه: چهارشنبه‌ها، ۱۸ تا ۱۹:۳۰

مکان برگزاری کارگاه: مؤسسه‌ی بهاران واقع در تهران، خیابان ولی‌عصر، بالاتر از خیابان زرتشت، کوچه‌ی نوربخش، پلاک ۲۱

ثبت‌نام: تلفن ۸۸۸۹۲۲۲۸-۰۲۱
واتس‌اپ: ۰۹۳۷۰۵۱۷۱۰۰


برچسب‌ها: کارگاه نقد ادبی, نقد ادبی روان‌کاوانه, روان‌کاوی و نقد ادبی, کارگاه‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲   | 

در فرانسه مارسل پروست در رمان چندجلدی و درخشان در جست‌وجوی زمان از دست رفته (۱۹۲۸ـــ۱۹۱۳) به بررسی این موضوع پرداخت که چگونه گذشته در حال تأثیر می‌گذارد و خاطرات چگونه ذهنیت انسان را شکل می‌دهند. این دیدگاه که ما انسان‌ها چیزی جز خاطرات‌مان نیستیم، که زمانِ حالِ ما حاصل‌جمع گذشته‌مان است، که با کاوش در ذهن هر کسی می‌توان به همه‌چیز درباره‌ی او پی برد بدون این‌که لازم باشد منتظر توالی تقویمی زمان شویم تا آن شخص را در اوضاع دشوار به ما بشناساند، ناگزیر منجر به انقلاب در فنون رمان‌نویسی شد، زیرا اکنون رمان‌نویسان به جای این‌که وقایع رمان را در امتداد محور طولیِ زمان به پیش ببرند، می‌توانستند با کاوش در اعماق ذهن و خاطرات شخصیت‌ها، رمانی بنویسند که ظاهراً فقط یک روز از زندگی شخصیت اصلی را در بر می‌گرفت (مانند رمان‌های اولیس نوشته‌ی جیمز جویس و خانم دالووِی نوشته‌ی ویرجینیا وولف). این دیدگاه درباره‌ی کارکردِ همزمانِ سطوحِ چندگانه‌ی ذهن همراه با دیدگاهی که زمان را جریانی مستمر تلقی می‌کند و نه برهه‌هایی جدا از هم، به این مفهوم بود که رمان‌نویسان به جای این‌که چهارچوبی بیرونی از روایتِ مبتنی بر ترتیب زمانی به دست دهند، ترجیح می‌دادند در ذهن شخصیت‌های‌شان غوطه‌ور شوند تا از این طریق سرگذشت آن‌ها را بازگویند.

صناعت «سیلان ذهن» که نویسنده با استفاده از آن می‌کوشد ساختار ذهنیت شخصیت‌ها را مستقیماً و بدون نقل‌قول‌های تمام‌عیار و بی‌کم‌وکاست نشان دهد، در دهه‌ی ۱۹۲۰ به صورت شیوه‌ی جدید و مهمی در رمان‌نویسی به کار رفت. این صناعت، دست‌کم برای کسانی که فقط به فنون قدیمی‌ترِ رمان عادت داشتند، خواندن را دشوارتر می‌کرد، زیرا هیچ «مدخلی» تعبیه نشده بود تا خواننده بتواند با کسب اطلاعات اولیه‌ی لازم به رمان راه یابد، بلکه چنین اطلاعاتی همزمان با پیشرفت وقایع، از ذهن شخصیت‌ها و از خلال واکنش ذهنی آنان به زمان حال توأم با پژواک‌های زمان گذشته به دست می‌آمد. رمان‌نویسان مدرن بر خلاف آنچه در گذشته متداول بود، سرنخ‌هایی در اختیار خواننده قرار نمی‌دادند تا از چند و چونِ همه‌چیز سر در آورد، زیرا به اعتقاد آنان این کار بی‌واسطه بودنِ برداشتِ خواننده را نقض می‌کرد. اما به مجرد این‌که خواننده بیاموزد چگونه راه خود را در این وادیِ فاقد علائم راهنما بیابد، به نکته‌سنجی‌های جدید در زمینه‌ی ادراک و ظرافت‌های جدید در زمینه‌ی ترجمان واقعیت نائل می‌شود.

توجه به «سیلان ذهن» و تداعی افکار در ذهن منفرد، ناگزیر منجر به تأکید بر تنهاییِ ذاتی فرد شد، زیرا هر ذهنیتی منحصربه‌فرد و جدا از سایر اذهان است. اگر دنیای واقعی که در آن زندگی می‌کنیم همین دنیای منحصربه‌فرد و شخصیِ ذهن خودمان باشد، اگر ارزش‌های عمومی که در جامعه مجبوریم در حرف مدافعش باشیم ارزش‌هایی حقیقی نیستند که به شخصیت‌مان معنا ببخشند، آن‌گاه همگی محکومیم در زندانِ ذهنیتِ تفهیم‌ناشدنی‌مان به زندگی خویش ادامه دهیم. چگونه می‌توان در چنین دنیایی با دیگران واقعاً مراوده داشت؟ ژست‌های همگانی‌ای که جامعه به ما تحمیل می‌کند، هرگز نمی‌تواند با نیازهای درونی‌مان همخوانی داشته باشد. این ژست‌ها به مفهوم ناپسندِ کلمه متعارف و بی‌روح‌اند و نوعی همسانی مبتذل را بر ظرافت نامتناهی تجربیات انسانی تحمیل می‌کنند. اگر تلاش کنیم نَفْسِ راستین‌مان را به دیگران نشان دهیم، آن تلاش از نظر دیگران که شخصیت کاملاً متفاوتی دارند یقیناً بد فهمیده می‌شود. به همین دلیل، درونمایه‌ی اکثر رمان‌های مدرن این است که عشق و برقراری مراوده‌ی عاطفی صرفاً در جرگه‌ی اذهان شخصی ممکن می‌شود. رمان‌های جیمز جویس، دی.اچ. لارنس، ویرجینیا وولف، ای.ام. فورستر و (در مقیاسی کم‌وبیش متفاوت و نه همواره به‌طور مستقیم) جوزف کُنراد، شکل‌های مختلفی از همین درونمایه را به نمایش می‌گذارند. تکاپوی لئوپولد بلوم [یکی از سه شخصیت اصلی] در رمان اولیس به منظور معاشرت با دیگران و انزوای اجتناب‌ناپذیر او، حال و روزِ انسان را از چشم رمان‌نویس مدرن به‌طور نمادین نشان می‌دهد. فورستر با تفحّص در عرف‌هایی که ظاهراً زندگی را راحت‌تر می‌کنند اما در واقع مانع از پیوندهای حقیقتاً انسانی می‌شوند، روال زندگی انسان در عصر جدید را بررسی می‌کند، کما این‌که وولف نیز با نشان دادن نیاز انسان به ایجاد حریم خصوصی از یک سو و نیاز به مراوده‌ی راستین با دیگران از سوی دیگر، دست به همین کار می‌زند. مضمون تمامی رمان‌های دی.اچ. لارنس، روابط انسان‌هاست و او سرتاسر دوران زندگی‌اش را کم‌وبیش وقف کاوش درباره‌ی صورت آرمانی این روابط کرد. به اعتقاد لارنس، عرف‌های بی‌روحِ جامعه، مفاهیمی از قبیل «رفتار پسندیده» و «احترام»، دغل‌بازی‌ها و ریاکاری‌های متداول در زندگی طبقه‌ی متوسط، قدرت‌طلبی، پول‌پرستی و داعیه‌ی موفقیت، روابط انسان‌ها را به‌سهولت از محتوای اصیل آن تهی می‌کند. به‌جرئت می‌توان گفت که درخشان‌ترین رمان‌های مدرن راجع به دشواری و در عین حال اجتناب‌ناپذیریِ انسان بودن است. در واقع، زندگی انسان در این رمان‌ها کماکان دشوار و نابسامان است، ولی آگاهی از این‌که دیگران نیز همین مشکل را دارند، می‌تواند هم روشنگر باشد و هم آرامش‌بخش.


آنچه خواندید بخشی از کتاب نظریه‌های رمان: از رئالیسم تا پسامدرنیسم است که چاپ پنجم آن را انتشارات نیلوفر اخیراً منتشر کرده است. علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را از کتابفروشی اینترنتی انتشارات نیلوفر تهیه کنند یا مستقیماً از طریق شماره تلفن ۶۶۴۶۱۱۱۷-۰۲۱ سفارش دهند.


برچسب‌ها: رمان مدرن, سیلان ذهن, نظریه‌های رمان, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲   | 

یکی از تکنیک‌های نگارش رمان و داستان کوتاه به شیوه‌ای هنرمندانه و تأمل‌انگیز، استفاده از «توصیف موازی» است. در این تکنیک، نویسنده دو رویداد یا دو شخصیت یا دو شیء را به موازت هم توصیف می‌کند. در بدو امر، شاید معلوم نباشد که مقصود از این کار چیست. اما خواننده‌ی آشنا با نقد ادبی با کمی دقت متوجه می‌شود که هدف، نشان دادن وجه اشتراک یا تشابه آن دو رویداد،‌شخصیت یا شیء بوده است. نویسندگانی که برای رعایت اصل طلایی ادبیات داستانی (القای غیرمستقیم به جای بیان صریح) از این تکنیک استفاده می‌کنند، خواننده را به اندیشیدن درباره‌ی دلالت توصیف‌های موازی وامی‌دارند و به این ترتیب درونمایه‌ی داستان‌شان را به ذهن مخاطب متبادر می‌کنند.

در کتاب گشودن رمان (که چاپ هفتم آن اخیراً از سوی انتشارات مروارید منتشر شد)، کاربرد این تکنیک در رمان معروف تنگسیر، نوشته‌ی صادق چوبک، توضیح داده شده است. فصل دوم گشودن رمان به نقد تنگسیر اختصاص دارد و آن‌جا چنین می‌خوانیم:

نمونه‌ی دیگری از تکنیک «توصیف موازی» را در فصل نهمِ رمان می‌توان دید. در این فصل، زارمحمد پس از کشتن غاصبان دارایی‌اش به مغازه‌ی «آساتور» (دوست ارمنی‌اش) پناه برده تا از مأموران حکومت که در جست‌وجو برای یافتن و دستگیری او هستند در امان باشد:

کلافه بود و نمی‌دانست چه کار کند. دلش می‌خواست حرکت کند. سکون و آرامش دلش را می‌خورد سر و کله‌ی یک موش گُنده که قد یک بچه‌گربه بود پیدا شد که خودش را از لای صندوق‌ها بیرون کشید و یکراست و بی‌پروا، بوکشان به طرف نان و ماهی‌ای که روی زمین افتاده بود رفت. محمد تکان نخورد. «معلوم می‌شه غیر از من این‌جا بازم نون‌خور هس اما این موش روزای دیگه چه کار می‌کنه؟ چی می‌خوره؟ این‌جا که هر روز نون و ماهی نیس »

موش گوشه‌ی نان را گاز زد و آن را روی زمین به سوی خود کشید. ناگهان دوتا بچه‌موش و یک موش قهوه‌ایِ چربِ گُنده که از موش اولی یُغورتر بود دورِ نان و ماهی سبز شدند و به آن حمله کردند. چشمان درشتِ سرخگون‌شان توی نورِ مُرده‌ی غروب سوسو می‌زد. صدای کروچ‌کروچِ دندان‌شان روی استخوان‌های محمد می‌خورد و چندشش می‌شد. «وختی آدم را تو گور می‌ذارن، همینا می‌آن گوشت تن آدم را به یه چشم به هم زدن می‌خورن به نظرم اینا زن‌وشوورن. اونا هم بچه‌هاشونن. اونا هم مِثِ من و شهرو دوتا بچه دارن.» دلش مالش رفت و چشمانش همان‌طور روی موش‌ها افتاده بود. (ص‌ص. 151)

توصیف موش‌ها در این صحنه، از بسیاری جهات با توصیف‌ها یا جزئیات ذکرشده (هم در این فصل و هم در برخی بخش‌های دیگرِ رمان) توازی دارد. مهم‌ترین این توازی‌ها را می‌توان به صورت زیر فهرست کرد:

۱. گرسنگی، نیاز مبرم جسمانی‌ای است که در این فصل از رمان هم به زارمحمد عارض می‌شود و هم به موش‌ها.

۲. در صحنه‌ی آغازین رمان، نیاز به آب بین انسان و حیوان (زارمحمد و گنجشک‌ها) مشترک بود و در این صحنه نیاز به غذا (زارمحمد و موش‌ها).

۳. در این صحنه، موشِ درشت‌هیکل گوشه‌ی نان را به دهان می‌گیرد و به طرف خود می‌کشد؛ در صحنه‌ی آغازین، مورچه‌ی درشت‌جثه لاشه‌ی سوسک را ایضاً به دهان می‌گیرد و با خود می‌برد.

۴. در این صحنه، موش نر و موش ماده به عنوان زن‌وشوهری توصیف شده‌اند که دو بچه دارند؛ همانند زارمحمد و شهرو که در فصل چهارم می‌خوانیم همسر یکدیگرند و دو فرزند دارند.

۵. در این صحنه، زارمحمد با نگاهی خیره به رفتار موش‌ها چشم می‌دوزد («چشمانش همان‌طور روی موش‌ها افتاده بود»)؛ به طریق اولی، در صحنه‌ی آغازین رمان می‌خوانیم که زارمحمد به دقت نظاره‌گرِ رفتار مورچه‌ها می‌شود («به مورچه‌سواریِ درشتی خیره ماند»).

***

رمان‌های نقدشده در کتاب گشودن رمان از این قرارند:

* بوف کور (صادق هدایت)
* تنگسیر (صادق چوبک)
* شازده احتجاب (هوشنگ گلشیری)
* مدیر مدرسه (جلال آل‌احمد)
* سَووشون (سیمین دانشور)
* ثریا در اغما (اسماعیل فصیح)
* جزیره‌ی سرگردانی (سیمین دانشور)
* چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم (زویا پیرزاد)
* آزاده‌خانم و نویسنده‌اش (رضا براهنی)
* سرخی تو از من (سپیده شاملو)

علاوه بر رمان‌های دهگانه‌ی فوق، در این کتاب دو اثر دیگر نیز (یک داستان کوتاه و یک فیلم سینمایی) نقد شده‌اند که عبارت‌اند از:
داستان «سه قطره خون» (صادق هدایت)
فیلم هامون (داریوش مهرجویی)

علاقه‌مندند می‌توانند کتاب گشودن رمان را از فروشگاه اینترنتی انتشارات مروارید تهیه کنند.


برچسب‌ها: نقد رمان تنگسیر, نقد رمان, نقد ادبی, صادق چوبک
+ نوشته شده در تاریخ  دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲   |