حسین پاینده

منوی اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو ماهانه
تازه‌ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها
امکانات
 RSS 

POWERED BY
BLOGFA.COM

Google


در اين سايت
در كل اينترنت

کارگاه «روش‌شناسی نقد فیلم با تحلیل فیلم‌های اصغر فرهادی» در ده جلسه و پنج هفته (هر هفته دو جلسه) از تاریخ ۲۲ مهرماه تا ۲۴ آبان ۹۶ در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد. اکثر شرکت‌کنندگان در این کارگاه دانش‌آموخته یا دانشجوی مقاطع فوق‌لیسانس و دکتری بودند، هرچند که عده‌ی دیگری از اعضا اصلاً دانشجو نبودند، چون این کارگاه کلاس رسمی دانشگاهی نبود و هر کسی که به موضوع آن علاقه داشت، می‌توانست در آن شرکت کند. با این حال، آمار تفکیکیِ داوطلبان این کارگاه، گویای حقیقتی انکارنشدنی است: این‌که بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاه در رشته‌های علوم انسانی مهارت لازم برای ورود به عرصه‌های عملیِ کار در تخصص خودشان را ندارند و از این رو ناگزیرند با شرکت در چنین کارگاه‌هایی زمینه‌ی بهتری برای اشتغال خود ایجاد کنند. امروزه بخش ثابتی از روزنامه‌ها، مجلات و نشریات ادواری ما به فیلم و نقد فیلم اختصاص دارد. ارزش مدرک تحصیلیِ فوق‌لیسانس و دکتری بسیار نازل شده است و بسیاری از دارندگان این مدارک به استخدام در فلان روزنامه و خبرگزاری و امثال آن هم راضی‌اند. اما حتی در همین قبیل جاها نیز از آنان توانایی عملی خواسته می‌شود، نه صرفاً مدرکی که دستگاه عظیم آموزش عالی ــ‌ هم در بخش دولتی و هم بویژه در بخش غیردولتی ــ به وفور به دست عده‌ی زیادی از فارغ‌التحصیلان می‌دهد. شرکت کردن در کارگاه‌های تخصصی می‌تواند رزومه‌ی کسانی را مدرک تحصیلی دارند اما مهارت عملی برای کار در حوزه‌های علوم انسانی ندارند، برای استخدام شدن تقویت کند. به این دلیل، باید بگویم برگزاری این کارگاه در زمره‌ی معدود کارهای مفیدی بود که در دانشگاه انجام شد. هر کس دیگری هم که چنین کارگاهایی برگزار می‌کند، کار مفیدی در راه ایجاد اشتغال برای مستعدترین جوانان کشور ما انجام می‌دهد. به این واقعیت تلخ که بزرگ‌ترین معضل جوانان تحصیل‌کرده عدم اشتغال است، باید با چشمانی باز و اراده‌ای معطوف به حل کردن این معضل برخورد کرد. انکار این معضل فقط نشانه‌ی منافعی است که انکارکننده با این کار نصیبش می‌شود.

تصویری که در زیر می‌بینید، عکسی به یادگار با عده‌ای از اعضای این کارگاه است.

http://s9.picofile.com/file/8312154526/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B1%D9%88%D8%B4%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D9%86%D9%82%D8%AF_%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85_%D8%A8%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1_%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C.JPG

در آخرین جلسه، بحث من عمدتاً درباره‌ی فرجام بود: این‌که فیلم‌های اصغر فرهادی عموماً با چه فرجامی پایان پیدا می‌کنند و این‌که این طرز پایان یافتن فیلم‌ها چه مُهرونشان خاصی از سبک‌وسیاق این کارگردان در فیلم‌سازی دارد. اعضای کارگاه در این ده جلسه، ۵۰ اصطلاح پُرکاربرد نقد فیلم را آموخته بودند (هر جلسه پنج اصطلاح) و کلیه‌ی فیلم‌های اصغر فرهادی به تفصیل و با جزئیات کامل (گاه در حد بحث راجع به سکانسی سه‌دقیقه‌ای به مدت نیم‌ساعت) برای‌شان تحلیل شده بود. در چهار جلسه‌ی اول، این تحلیل را عمدتاً خودِ من انجام داده بودم، اما از جلسه‌ی پنجم به بعد کلاس به کارگاه تبدیل شد و اعضا آن در گروه‌های کوچک‌ترِ چهارـ‌پنج نفره در تحلیل‌ها مشارکت کرده بودند تا توانایی خودشان را عملاً بسنجند. برایم جالب بود که در جلسه‌ی آخر، اکثر آن‌ها از اصطلاحات تخصصی‌ای که در جریان کارگاه یاد گرفته بودند برای بیان تحلیل‌های‌شان استفاده می‌کردند (نورپردازی سه‌نقطه‌ای، سکانس، نمای متوسط، ریتم، دکوپاژ، پیرنگ فرعی، دیزالو، زاویه‌ی سربالا، ...). آن‌ها همچنین به نظریه‌هایی استناد می‌کردند که در طول کارگاه به فراخور هر فیلم به آن‌ها معرفی شده بود (نشانه‌شناسی، روانکاوی، سینمای مؤلف، ...). پس کارگاه به هدف خودش رسیده بود، یعنی این هدف که شرکت‌کنندگان در آن بیاموزند که نقد فیلم برابر با ابراز عقاید شخصی و دلبخواهانه درباره‌ی «خوب بودن» یا «بد بودنِ» فیلم‌ها نیست؛ این‌که نقد فیلم برابر با بازگویی داستان فیلم یا ایراد گرفتن و ذکر ضعف‌ها یا تحسین کردن و برشمردن قوّت‌ها نیست؛ این‌که اصلاً نقد به معنای انتقاد یا تحسین نیست؛ این‌که نقد راهی برای فهمیدن ابعاد ناپیدای واقعیت‌های پیرامون ما است؛ این‌که نقد راهی برای شناخت خودمان است؛‌ این‌که ... . امیدوارم همان‌طور که چهره‌ی اشخاص در این تصویر گواهی می‌دهد، شرکت کردن در این کارگاه برای آن‌ها مفید بوده باشد و بخصوص آن عده از ایشان که قصد کار حرفه‌ای در زمینه‌ی نقد فیلم را دارند، احساس کنند اکنون بعد از گذراندن این دوره برای کار مورد نظرشان آماده‌ترند و اطمینان بیشتری به توانایی خودشان برای انجام کار تخصصی پیدا کرده‌اند. خودِ من هم خوشحالم که با افرادی به‌غایت علاقه‌مند به هنر، ادبیات و نقد کارگاه داشتم. این‌ها دانش‌جویان واقعی بودند (جویندگان دانش، نه صرفاً کسانی که در مکان‌هایی موسوم به دانشگاه رفت‌وآمد می‌کنند)، با علاقه در کلاس شرکت کردند، به الزامات شرکت در کار جمعی احترام گذاشتند، وقت خودشان را صَرف کارگاهی کردند که اغلب بیش از ساعت مقرر ادامه می‌یافت و مشتاقانه به شکل‌گیری بحث‌های جمعی یاری رساندند. از همه‌ی آن‌ها به خاطر علاقه و جدیتی که به فهم جهان پیرامون و خودشان نشان دادند، سپاسگزارم.


برچسب‌ها: کارگاه روش‌شناسی نقد فیلم, تحلیل فیلم‌های اصغر فرهادی, حسین پاینده, ‌دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی
+ نوشته شده در تاریخ  یکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۶   |