لاکان برای بیان آراءواندیشههایش سبکوسیاق خاصی را به کار میبرد که باعث سوءشهرت او بهعنوان «نظریهپردازی مغلقگو و دشوارفهم» شده است. با این همه، دیدگاههای او که در واقع بازخوانشی پساساختارگرایانه از مفاهیم روانکاوی فرویدیاند، تأثیر عمیقی در نقد ادبی معاصر باقی گذاشتهاند. ورود به ساحت اندیشهی لاکان نهفقط مستلزم آشنایی با پایهایترین مفاهیم روانکاوی کلاسیک است، بلکه همچنین میطلبد که با زبانشناسی سوسوری و بازنگرشهای پساساختارگرایانهی آن آشنا باشیم. با این اوضاف پیداست که برگزاری کارگاه نقد لاکانیِ فیلم چالشها و دشواریهای خاص خود را دارد. اکثر کسانی که در چنین کارگاهی شرکت میکنند، مشتاقانه میخواهند با روانکاوی لاکانی و کاربرد آن در نقد ادبی آشنا شوند، اما غالباً پیششرطهای فراگیری این نظریه را که اشاره کردم، چندان یا آنگونه که باید اجابت نکردهاند. لاکان را بدون فهم عمیق فروید نمیتوان فهمید.
کارگاه «نقد فیلم سرخپوست با دو رویکرد روانکاوی فرویدی و لاکانی» تلاشی بود برای تقرب به اندیشهی فروید و لاکان و سپس کاربردی کردن مفاهیم تأملانگیز نظریههای این دو متفکر بزرگ در خوانشی روانکاوانه از فیلم «سرخپوست» ساختهی نیما جاویدی. این کارگاه در گرمای حداکثریِ مرداد ماه آغاز شد و هفتهی پیش به پایان رسید. شرکتکنندگان در این کارگاه با علاقهای که به مباحث نظری و بحثهای جمعی در نقد عملی فیلم نشان دادند، ثابت کردند که با عمق جان در پی یادگیری نظریات فروید و لاکاناند. به مصداق «مستمع صاحبسخن را بر سر ذوق آورد»، من هم کوشیدم با اشتیاق و جدیتِ آنان همراه شوم. نتیجهاش کارگاه لذتبخشی بود که امیدوارم نویدبخش مقالات و کارهای پژوهشی مستقلِ شرکتکنندگان باشد.
برچسبها: نقد ادبی روانکاوانه, زیگموند فروید, ژاک لاکان, نقد فیلم «سرخپوست»