این عکس در دیماه ۱۳۹۷ با دانشجویان دورهی فوقلیسانس که درس «جامعهشناسی هنر و ادبیات» را با من داشتند، گرفته شده است. یکی از دانشجویان خوب این کلاس در پایان اولین جلسه کلاس گفت: «من تا به حال فیلمهای بسیار زیادی را دیده بودم، اما به نظرم هیچوقت اینطور که شما در این کلاس راجع به فیلم صحبت میکنید فکر نکرده بودم و معانی تلویحیشان را درست نفهمیده بودم.» در آخرین جلسهی کلاس، بعد از اینکه این عکس را گرفتیم، همان دانشجو نزد من آمد و گفت: «حالا بعد از یک ترم، متوجه شدم که تحلیل درست فیلمهای سینمایی، در واقع تلاش برای فهم خودم و جامعهام است.» هدف این کلاس هم جز این نبود که شرکتکنندگان در آن فقط برای گذراندن واحد درسیشان در کلاس حاضر نشوند، بلکه علاقهمند شوند شناختی عمیقتر از خودشان و جامعهی پیرامونشان به دست آورند.
علاقهی بسیار زیادی که این دانشجویان به این جنبه از هنر و ادبیات نشان دادند، به من امکان داد که برخی از تأملانگیزترین فیلمهای سینمای معاصر ایران را با آنها کار کنم: «سنتوری» از داریوش مهرجویی، «ابد و یک روز» از سعید روستایی، «دربارهی الی» از اصغر فرهادی، «طهران/تهران» از داریوش مهرجویی و اصغر کرمپور، «قاعدهی تصادف» از بهنام بهزادی و البته فیلمهای دیگری که به فراخور موضوع در کلاس بحث شدند. هرچقدر کار کلاس پیشرفت میکرد، صحبتهای این دانشجویان هم تحلیلیتر میشد و از الگوهای عامیانه فاصله میگرفت. در پایان ترم، به جایی رسیدند که به اعتقاد من میتواند نقطهی آغاز فعالیتی حرفهای در مطبوعات و رسانهها دربارهی تحلیل جنبههای اجتماعی سینما و ادبیات باشد. آنچه این دانشجویان کوشا و خوب شاید ندانند این است که من از این بابت چقدر خوشحال هستم.
برچسبها: کلاس «جامعهشناسی هنر و ادبیات», دانشجویان دورهی فوقلیسانس, عکس یادگاری با دانشجویان, حسین پاینده