حسین پاینده

منوی اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو ماهانه
تازه‌ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها
امکانات
 RSS 

POWERED BY
BLOGFA.COM

Google


در اين سايت
در كل اينترنت

این عکس در دی‌ماه ۱۳۹۷ با دانشجویان دوره‌ی فوق‌لیسانس که درس «جامعه‌شناسی هنر و ادبیات» را با من داشتند، گرفته شده است. یکی از دانشجویان خوب این کلاس در پایان اولین جلسه کلاس گفت: «من تا به حال فیلم‌های بسیار زیادی را دیده بودم، اما به نظرم هیچ‌وقت این‌طور که شما در این کلاس راجع به فیلم صحبت می‌کنید فکر نکرده بودم و معانی تلویحی‌شان را درست نفهمیده بودم.» در آخرین جلسه‌ی کلاس، بعد از این‌که این عکس را گرفتیم، همان دانشجو نزد من آمد و گفت: «حالا بعد از یک ترم، متوجه شدم که تحلیل درست فیلم‌های سینمایی، در واقع تلاش برای فهم خودم و جامعه‌ام است.» هدف این کلاس هم جز این نبود که شرکت‌کنندگان در آن فقط برای گذراندن واحد درسی‌شان در کلاس حاضر نشوند، بلکه علاقه‌مند شوند شناختی عمیق‌تر از خودشان و جامعه‌ی پیرامون‌شان به دست آورند.

علاقه‌ی بسیار زیادی که این دانشجویان به این جنبه از هنر و ادبیات نشان دادند، به من امکان داد که برخی از تأمل‌انگیزترین فیلم‌های سینمای معاصر ایران را با آن‌ها کار کنم: «سنتوری» از داریوش مهرجویی، «ابد و یک روز» از سعید روستایی، «درباره‌ی الی» از اصغر فرهادی، «طهران/تهران» از داریوش مهرجویی و اصغر کرم‌پور، «قاعده‌ی تصادف» از بهنام بهزادی و البته فیلم‌های دیگری که به فراخور موضوع در کلاس بحث شدند. هرچقدر کار کلاس پیشرفت می‌کرد، صحبت‌های این دانشجویان هم تحلیلی‌تر می‌شد و از الگوهای عامیانه فاصله می‌گرفت. در پایان ترم، به جایی رسیدند که به اعتقاد من می‌تواند نقطه‌ی آغاز فعالیتی حرفه‌ای در مطبوعات و رسانه‌ها درباره‌ی تحلیل جنبه‌های اجتماعی سینما و ادبیات باشد. آنچه این دانشجویان کوشا و خوب شاید ندانند این است که من از این بابت چقدر خوشحال هستم.

 


برچسب‌ها: کلاس «جامعه‌شناسی هنر و ادبیات», دانشجویان دوره‌ی فوق‌لیسانس, عکس یادگاری با دانشجویان, حسین پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  دوشنبه ۳ دی ۱۳۹۷   | 

عکس زیر در آخرین جلسه‌ی کلاس «جامعه‌شناسی هنر و ادبیات» گرفته شد. دانشجویانی که در این عکس می‌بینید، می‌توانستند به جای این درس واحدهای دیگری را بگذرانند، اما به تقاضای خودشان خواستند که در این ترم با هنر و ادبیات از منظری جامعه‌شناختی آشنا شوند. علاقه‌ی آن‌ها مشوق من هم شد تا هرچه بیشتر سعی کنم مخاطبانم از این کلاس و مطالبی که در آن ارائه می‌کنم نه فقط بیاموزند، بلکه لذت ببرند. در دانستگی لذتی هست که فقط اهل علم می‌توانند تجربه‌اش کنند. هرچند که ترم بهار در دانشگاه‌های ما اصولاً کوتاه‌تر از ترم پاییز است، اما توانستم چهار فیلم سینمایی و دو رمان را با آن‌ها کار کنم. هر یک از این آثار را با رویکردی متفاوت بررسی کردیم: از نشانه‌شناسی و روانکاوی تا جامعه‌شناسی و تحلیل گفتمان. بحث‌های کلاس عمدتاً با این هدف صورت می‌گرفت که بتوانیم به واسطه‌ی این فیلم‌ها و رمان‌ها لایه‌ی پیدای امور در جامعه‌مان را کنار بزنیم و به لایه‌های عمیق‌ترِ واقعیت اجتماعی برسیم. مشارکت فعالانه‌ی اعضای کلاس نشان می‌داد که تشنه‌ی یادگیری روش‌های تحلیل کیفی هستند و هر کدام از این روش‌ها برای‌شان چشم‌اندازی جدید از جامعه باز می‌کند. در این ترم همچنین یک کارگردان هم که فیلمش در کلاس بحث شده بود، مهمان یکی از جلسات ما شد و به این ترتیب فرصت مغتنمی پیش آمد که این دانشجویانِ علاقه‌مند و کوشا بتوانند مستقیماً با خالق یکی از فیلم‌هایی که در کلاس تحلیل شده بود درباره‌ی همان فیلم صحبت کنند.

ترم به پایان رسید و من شاید دیگر کلاسی با دانشجویانی که در این تصویر می‌بینید نداشته باشم، اما خاطره‌ی خوبی از آن‌ها در ذهنم ثبت شده است که با هر بار نگاه کردن به این تصویر زنده می‌شود. برای همه‌ی آن‌‌ها آرزوی موفقیت‌های بیشتر و شادی دارم.

 http://s8.picofile.com/file/8327765150/%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3_%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D9%87%D9%86%D8%B1_%D9%88_%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA%D8%8C_%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF_%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B7.jpg

 


برچسب‌ها: جامعه‌شناسی هنر و ادبیات, عکس یادگاری با دانشجویان, تحلیل فیلم, نقد رمان
+ نوشته شده در تاریخ  سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷   |