حسین پاینده

منوی اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو ماهانه
تازه‌ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها
امکانات
 RSS 

POWERED BY
BLOGFA.COM

Google


در اين سايت
در كل اينترنت

انتشارات مروارید ویراست دومِ کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای را تجدید چاپ کرد. علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را از کتابفروشی اینترنتی انتشارات مروارید تهیه کنند.

لینک خرید جلد اول

لینک خرید جلد دوم

این کتاب مجموعه‌ای از پُرکاربردترین نظریه‌های نقد ادبی را به پژوهشگران این حوزه می‌شناساند. این نظریه‌ها عبارت‌اند از: فرمالیسم (نقد نو)، روان‌کاوی، ساختارگرایی، روایت‌شناسی، نقد اسطوره‌ای ـ کهن‌الگویی، تاریخ‌گرایی نوین، نقد لاکانی، نشانه‌شناسی شعر (رویکرد ریفاتر)، مطالعات زنان، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی، نشانه‌شناسی (رویکرد سوسور، پِرْس و بارت)، نظریه‌ی باختین، نظریه‌ی دریافت و نقد واکنش خواننده. همه‌ی فصل‌ها چهارچوب ثابتی به شرح زیر دارند:

  • ملاحظات کلی درباره‌ی نظریه‌ی همان فصل
  • اصول و مفروضات بنیادین آن نظریه
  • روش‌شناسی نقد با آن نظریه
  • متونی که برای نقد شدن با آن نظریه مناسب‌ترند
  • پرسش‌هایی که منتقدان با آن نظریه می‌خواهند پاسخ دهند
  • مزیّت‌ها و محدودیت‌های آن نظریه
  • رهنمودهایی درباره‌ی نگارش نقد با آن نظریه
  • نمونه‌هایی از نقد عملی بر اساس آن نظریه
  • مرور نمونه‌های نقد
  • اصطلاحات کلیدی آن نظریه

در ویراست دوم، علاوه بر افزودن یک فصل جدید درباره‌ی نقد ادبی با رویکرد باختین، مطالب کلیه‌ی فصل‌ها مورد بازنگری قرار گرفته، همچنین فهرست منابع و اصطلاحات نظریه و نقد ادبی با مدخل‌های جدید روزآمد شده است.


برچسب‌ها: نقد ادبی, نظریه و نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳   | 

ویراست دوم از جلد دومِ کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای از سوی انتشارات مروارید منتشر شد.

در این ویراست، فصل جدیدی درباره‌ی نظریه‌ی باختین به مجلد دوم اضافه شده که در زمره‌ی با‌اهمیت‌ترین نظریه‌های رمان است. افزون بر این فصل جدید، ضمائم کتاب، به‌ویژه فهرست دوزبانه‌ی اصطلاحات نظریه و نقد، همچنین منابع معرفی‌شده در انتهای هر دو جلد، با مدخل‌های جدید و بیشتری روزآمد شده‌اند. در سایر فصل‌ها نیز، هر جا لازم به نظر آمده، تغییراتی در متن صورت گرفته است تا خواندن این کتاب و فهم مطالب آن بیش‌ازپیش برای خواننده راحت شود. متناسب با مطالب افزوده‌شده و بازنگری‌های گسترده در مطالب قبلی، نمایه‌ی هر دو مجلد با مدخل‌های نو روزآمد شده است تا خواننده به‌سهولت بتواند مباحث مورد نظرش را در بخش‌های مختلف کتاب بیابد.

جلد دوم از ویراست دومِ کتاب نظریه و نقد ادبی را می‌توانید از کتابفروشی اینترنتی انتشارات مروارید تهیه کنید.


برچسب‌ها: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, ویراست دوم, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲   | 

کتاب دوجلدی نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان رشته‌ای که قبلاً چهار نوبت منتشر شده بود، اکنون توسط ناشری دیگر و با ویراستی جدید منتشر شده است. جلد نخست از ویراست دوم هفته‌ی پیش انتشار یافت و جلد دوم نیز ظرف روزهای آتی تقدیم علاقه‌مندان خواهد شد. در این ویراست، فصل جدیدی درباره‌ی نظریه‌ی باختین به مجلد دوم اضافه شده که در زمره‌ی با‌اهمیت‌ترین نظریه‌های رمان است. افزون بر این فصل جدید، ضمائم کتاب، به‌ویژه فهرست دوزبانه‌ی اصطلاحات نظریه و نقد، همچنین منابع معرفی‌شده در انتهای هر دو جلد، با مدخل‌های جدید و بیشتری روزآمد شده‌اند. در سایر فصل‌ها نیز، هر جا لازم به نظر آمده، تغییراتی در متن صورت گرفته است تا خواندن این کتاب و فهم مطالب آن بیش‌ازپیش برای خواننده راحت شود. متناسب با مطالب افزوده‌شده و بازنگری‌های گسترده در مطالب قبلی، نمایه‌ی هر دو مجلد با مدخل‌های نو روزآمد شده است تا خواننده به‌سهولت بتواند مباحث مورد نظرش را در بخش‌های مختلف کتاب بیابد.

جلد اول از ویراست دومِ کتاب نظریه و نقد ادبی را می‌توانید از کتابفروشی اینترنتی انتشارات مروارید تهیه کنید.


برچسب‌ها: نظریه و نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, ویراست دوم, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲   | 

به اطلاع آن دسته از همکاران و علاقه‌مندانی که در خصوص تجدید چاپ کتاب «نظریه و نقد ادبی» پرسش کرده بودند می‌رساند این کتاب از سوی انتشارات سمت تجدید چاپ شده و اکنون در دسترس است. علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه‌ی این کتاب به کتابفروشی‌های سازمان سمت یا فروشگاه آنلاین این سازمان مراجعه کنند که لیک آن از این قرار است: خرید آنلاین کتاب نظریه و نقد ادبی از انتشارات سمت .


برچسب‌ها: نظریه و نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱   | 

نوشتار یکی از اهالی ادبیات در افغانستان،‌ محمد امین رفعت، درباره‌ی کتاب نظریه و نقد ادبی:

اثر ادبی ارزشمند

دکتر حسین پاینده یکی از نام‌های آشنا در ادبیات معاصر پارسی می‌باشد. ایشان در بخش ادبیات داستانی و شعر نو حرف‌های تازه و ارزنده دارد. در روزهای آغازین زمستان گذشته بود که ایشان را از نزدیک دیدم. دکتر پاینده از دانشگاه علامه‌ی تهران به دانشگاه کابل آمده بود و با دانش‌جویانی دور دکتری ادبیات پارسیِ دانشگاه کابل نقد و نظریه کار می‌کرد. من و برخی از دوستان دیگرم که دانشجویی رسمی دور دکتری نبودیم نیز در جلسه‌های شان شرکت می‌کردیم. برای اولین بار بود که در محضر یک استاد غیر افغانی به کرسی دانشجویی می‌نشستم. سخنان پاینده جذابیت و ارزندگی خاص داشت. در پایان هر جلسه نگاه حسرت‌بار به چهره ایشان می‌انداختم و به زمان سب و دشنام می‌فرستادم که چرا این قدر تیز می‌گذرد و جلسه‌های درسی را زود تمام می‌کند. حسرت نشستن در کرسیِ دانشجویی چنین شخصیت‌ها هنوز مرا با خود می‌کشد و کم کم به یگانه آرزو در زندگی‌ام بدل شده است. از صنف که بیرون می‌شدم انگیزه‌‌ی مضاعف برای درس و بحث وجودم را فرا می‌گرفت و بیش از پیش عاشق ادبیات پارسی می‌شدم. هستی‌ام را بیش از هر وقتی سنگین‌تر می‌یافتم و با سرعت راه می‌رفتم.

این کتاب از جمله آثار جدید دکتر پاینده می‌باشد. چیزی بیش‌تر از یک سال از چاپ آن می‌گذرد. بعد از تلاش‌ها و هماهنگی‌های زیاد موفق شدیم که پایی این اثر گران‌سنگ را به افغانستان باز کنیم. زحمت این کار را استاد عزیز هوشنگ مسئول کتاب‌خانه آریانا کشیده است. در اوج تسلط کرونا بر زندگی آدمی، امروز موفق شدم که دو دوره‌ی این کتاب را به خود و عصمت الطاف یوسفی بگیرم. حالا کمی خوشبینم که با رفتن در لایه‌های متن این کتاب و آشنایی با بحث‌های جدید ادبی می‌توان به دلمردگی‌ها و روزمرگی‌های ایام قرنطین نه گفت و رود زندگی را از ایستادن رهایی بخشید. فعلاً فقط از سه چهار فصل این کتاب که خود دکتر پاینده برای ما درس داده بود مطالبی می‌دانم شاید پس از خواندن کاملش چیزهای دیگری نیز نوشتم. در فرجام؛ یارانی که سودای فهم ادبیات معاصر را در سر داشته باشد؛ این کتاب کمک بزرگی به ایشان خواهد کرد.


برچسب‌ها: نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای
+ نوشته شده در تاریخ  جمعه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹   | 

کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای با گذشت حدود ۹ ماه از انتشار آن به چاپ دوم رسید. آنچه در ادامه می‌خوانید، متن مصاحبه‌ای است که به همین مناسبت ناشر این کتاب (سازمان سمت) با حسین پاینده انجام داده و حدود یک ماه پیش در سایت این سازمان منتشر شد.


ـ با عرض تبریک به جناب‌عالی به دلیل انتشار مجدد کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای، نخستین پرسش این است که چرا در عنوان این کتاب عبارت «میان‌رشته‌ای» افزوده شده است؟ در واقع می‌خواهیم دلیل این تأکید را بدانیم.

پاینده: مقصود از اشاره به میان‌رشته‌ای بودن این کتاب در عنوان آن، برجسته کردن درک جدیدی از نقد ادبی است. شاید در گذشته نقد را موضوعی منحصراً ادبی می‌دانستیم، اما تقریباً همه‌ی رویکردهای جدید نقادانه وامدار سایر رشته‌های علوم انسانی هستند. در واقع، نقد ادبی وارد نوعی بده‌بستان مفهومی و روش‌شناختی با رشته‌های دیگر شده است. این موضوع به‌ویژه در نظریه‌های نقادانه‌ی نیمه‌ی دوم قرن بیستم مصداق پیدا کرد. با این حال از یاد نباید برد که نظریه‌ی ادبی از ابتدا صبغه‌ای میان‌رشته‌ای داشته و در واقع فلسفه خاستگاه آن بوده است.

-  در ترجمه‌ی انگلیسی عنوان کتاب (Critical Theory) نیز موضوع نگرش انتقادی جلب توجه می‌کند. آیا ممکن است در این مورد هم توضیح دهید؟

پاینده: امروزه برای اشاره به حوزه‌ای که ما در ایران بیشتر با عنوان «نقد ادبی» می‌شناسیم، از عبارت literary criticism کمتر استفاده می‌شود. اگر نگاهی به منابع جدید نقد داشته باشید می‌بینید که اکثر آن‌ها با عنوان Critical Theory منتشر شده‌اند. این یک انتخاب واژگانیِ صِرف، یا بازتاب سلیقه‌ی انفرادی نیست. منابع علمی و دانشگاهیِ نقد لفظ «ادبی» را حذف کرده‌اند تا بر این موضوع تأکید بگذارند که نقد صرفاً بر متون ادبی اِعمال نمی‌شود. به همین دلیل است که در دانشگاه‌های معتبر جهان، «نظریه و نقد» (بدون لفظ «ادبی») یک گروه آموزشی مستقل و جدا از گروه‌های آموزشی ادبیات محسوب می‌شود. مطابق با دیدگاه «مطالعات فرهنگی»، همه‌ی تجربیات انسانی، همه‌ی نشانه‌ها، همه‌ی ارتباطات بینافردی، و شاید در تعبیری عام و همه‌شمول بتوان گفت همه‌ی پدیده‌های اجتماعی حکم نوعی «متن» را دارند. از این حیث، نقد یعنی واکاوی و تبیین معانی چندلایه و متکثر پدیده‌های انسانی با اتکا به نظریه‌های میان‌رشته‌ای. با این تعریف جدید، نقد حوزه‌ای لزوماً یا منحصراً ادبی نیست، هرچند که خاستگاه آن ادبیات بوده است و هنوز هم وسیعاً به متون ادبی اِعمال می‌شود. نقد در زمانه‌ی ما راهی برای فهم معنای زندگی است. به گمانم کسانی که بعدها کتاب‌های دیگری راجع به همین موضوع (نقد) بنویسند، ترجیح خواهند داد که نه فقط در عنوان انگلیسی، بلکه همچنین در عنوان فارسی کتاب‌شان عبارت دقیق‌ترِ «نظریه و نقد» یا «نظریه‌های نقادانه» را به کار ببرند.

-  در سرفصل‌های مصوب این درس در وزارت علوم، این عنوان‌ها برای درس نظریه‌ها و نقد ادبی در نظر گرفته شده است: فرمالیسم و نقد نو، ساختارگرایی و پساساختارگرایی، نقد روانشناختی و اسطوره‌شناختی، و «نقد فمنیسم و مدرنیسم و پسامدرنیسم». این در حالی است که کتاب نظریه و نقد ادبی، افزون بر تغییراتی کیفی در این سرفصل‌ها، ۱۱ رویکرد را در قالب ۱۱ فصل به بحث و بررسی گذاشته است. ضرورت این کار چه بوده است؟

پاینده: سرفصل‌ها همیشه باید با در نظر گرفتن تحولات جدید اندکی جرح‌وتعدیل شوند. هر شرح‌درسی در یک برهه‌ی معیّن از زمان نوشته می‌شود، اما زمان متوقف نمی‌شود، بلکه مستمراً جلو می‌رود و لذا دانش دائماً در حال تحول یافتن، تکمیل شدن و نو شدن است. دانش مجموعه‌ای ایستا از برخی دانسته‌ها نیست که هیچ‌گاه عوض نشود. این موضوع را، وقتی از سایر علوم (به غیر از علوم انسانی) صحبت می‌شود، همگان می‌فهمند و می‌پذیرند، اما ظاهراً وقتی پای علوم انسانی در میان باشد آن را فراموش می‌کنیم. کسانی که سرفصلی را تدوین می‌کنند، تا زمان خودشان دانش را در حوزه‌ای خاص رصد کرده‌اند و می‌خواهند با آن سرفصل به مدرسان بگویند که در تدریس مطالب چه موضوعاتی را باید حتماً در کارشان بگنجانند، اما این اصلاً به این معنا نیست که هیچ موضوع دیگری نباید تدریس شود. سرفصل‌ها (مطابق با معنای تحت‌اللفظی «سرفصل») فقط خط‌وخطوط کلی یا رئوس درس را معیّن می‌کنند، اما هر مدرس نوآوری با توجه به پیشرفت‌های جدید موظف است دانش جدید را هم که پس از تدوین سرفصل مورد نظر پدید آمده است در کار خودش ملحوظ کند. در غیر این صورت، روزآمد نخواهیم بود. به یاد بیاورید روزهای دانشجویی‌تان را و این‌که در برخی کلاس‌ها احساس می‌کردید مطالب ارائه‌شده خیلی قدیمی‌اند و خودتان اطلاعات به‌روز‌تر و کامل‌تری دارید. آن احساس به دلیل بسنده کردن استاد به سرفصلی بود که چند دهه قدمت داشت و آن استاد هرگز سر مویی از آن سرفصل فراتر نرفته بود. امیدواریم وزارت علوم هم به مرور دریابد که کلیه‌ی سرفصل‌ها باید هر چند سال یک بار در بازه‌های زمانیِ معیّن بازنگری،‌ تکمیل و اصلاح شوند.

-  حین مطالعه‌ی کتاب متوجه می‌شویم که بسیاری از آثار اصلی در زمینه‌ی رویکردهای معرفی شده در کتاب نظریه و نقد ادبی، همچنان ترجمه‌نشده باقی مانده‌اند. آیا موافقید که در زمینه‌ی دقت در گزینش متون این حیطه برای ترجمه، کاستی‌هایی وجود دارد؟ اگر پاسخ‌تان مثبت است، دلایل این کاستی‌ها به نظر شما و پیشنهادتان برای رفع آن چیست؟

پاینده: بله، همین‌طور است. کمبود مشهودی در زمینه‌ی ترجمه‌ی منابع نقد ادبی و به‌ویژه ترجمه‌ی فهمیدنیِ این منابع در کشور ما وجود دارد. منابع این حوزه تاکنون با ابتکار و انگیزه‌ی فردی این یا آن محقق به‌طور انفرادی ترجمه شده است، اما اگر قرار باشد به دانشی عمیقی و کاربردی در زمینه‌ی نقد ادبی نائل شویم، این تلاش‌های فردی باید جای خود را به برنامه‌ای نظام‌مند برای ترجمه بدهد که جمعی برگزیده از استادان طراز اول و پژوهشگران برجسته‌ی این حوزه به‌طور گروهی آن را تحت نظارت یک تشکیلات مرکزی انجام دهند. این کاری است که در برهه‌ای از زمان در ترکیه انجام شد (البته در زمینه‌ی ترجمه‌ی منابع اصلی فلسفه‌ی باستان). به گمانم، سازمان سمت از جمله تشکیلاتی است که بنا بر وظایف تعیین‌شده برای آن باید خیلی قبل‌تر اقدام به برنامه‌ریزی و اجرای چنین طرحی در سطح ملی می‌کرد. انتخاب ارزشمندترین منابع، ارجاع هر یک از آن منابع به استادان و پژوهشگرانی که کارنامه‌ی پژوهشی‌شان حکایت از تخصص در آن زمینه دارد، ویرایش محتوایی هر ترجمه به دست یک استاد توانای نظریه و نقد و سپس ویرایش شکلی همه‌ی ترجمه‌ها و یکدست کردن زیانیِ آن‌ها (نه صرفاً از حیث رسم‌الخط، بلکه همچنین ــ و مهم‌تر ــ‌ از حیث معادل‌های به‌کاررفته برای اصطلاحات و مفاهیم)، بخشی از فرایندی است که باید در تشکیلاتی خاص و تحت مدیریتی شایسته به‌طور نظام‌مند انجام شود تا آرام‌آرام به سمتی برویم که خودمان بتوانیم در زمینه‌ی نقد ادبی صاحب‌نظر شویم. این روزها صحبت از تطبیق علوم انسانی با نیازهای خاص جامعه می‌شود، اما کمتر به این موضوع می‌پردازیم که اگر قرار باشد به آن هدف برسیم ابتدا باید دانش انباشته‌شده تا زمان حاضر را به درستی بیاموزیم. تشکیلات تخصصی ترجمه در رشته‌ای (نه گرایشی) با عنوان «نظریه و نقد» می‌تواند نائل شدن به آن هدف را به میزان بسیار زیادی تسهیل کند، زیرا همچنان که در پاسخی به پرسش اول شما تأکید کردم، نظریه و نقد ادبی به میدان بده‌بستان یا تبادل‌های مفهومی و روش‌شناختیِ کل علوم انسانی تبدیل شده است.

-  چه پیشنهادی برای مخاطبان کتاب و همچنین متخصصان نقد ادبی دارید؟ یا به بیان دیگر، برای محققان و مدرسانی که نگرش نقادانه را در تحقیقات و فعالیت‌های خود در کانون توجه قرار داده‌اند، پیشنهادی دارید؟

پاینده:‌ پیشنهادهایم را مشخصاً در بخش پایانی مقدمه‌ام بر این کتاب به‌طور شفاف گفته‌ام. در این‌جا هم خطابم عمدتاً به آن استادیاران جوان و نوجویی است که در این زمینه کار می‌کنند. می‌دانید که مدعیان نقد ادبی بسیار زیادند. همان‌ها که تا همین چند سال پیش از پذیرش مقاله‌های نقد رمان و نقد داستان کوتاه و غیره در نشریه‌ی این یا آن دانشکده‌ی ادبیات ممانعت می‌کردند و می‌گفتند این مقالات چه ربطی به میراث ادبی ما دارد، سرانجام متوجه شده‌اند که نسل جدید دانشجویان رشته‌های ادبیات به دنبال فهم نقادانه‌ی متون ادبی‌اند. این دانشجویان دیدی تحلیلی پیدا کرده‌اند و دیگر رضایت نمی‌دهند که فقط مجموعه‌ی ثابتی از محفوظات لغوی و زندگینامه‌ای و تاریخی به آنان ارائه شود. آن‌ها به کتابفروشی‌ها که سر می‌زنند با انبوهی از کتاب‌های جدید درباره‌ی نظریه‌ی ادبی مواجه می‌شوند. بالاخره مطالعه می‌کنند و می‌بینند چه درک پیچیده‌ای از ادبیات و ادبیت در این منابع به دست داده شده است. چیستی ادبیات، ایضاً کارکرد گفتمانی ادبیات، برای آنان به پرسشی مهم تبدیل شده است و می‌خواهند پاسخی مقنع برای آن بیابند. وقتی به کلاسی می‌روند که فقط محفوظات تکراری و کهنه به آنان ارائه می‌شود، به فراست می‌فهمند که استادشان دانشی به‌روز یا کاربردی و فایده‌مند ندارد. این خودآگاهی در میان دانشجویان باعث شده است که عده‌ی زیادی از همین استادان اکنون مدعی نقد ادبی هم بشوند. بدین ترتیب می‌شنویم کسی که در رشته‌ی تحصیلی خودش، در هیچ مقطعی، حتی دو واحد هم نقد نخوانده است، اکنون ادبیات تطبیقی و نقد ادبی درس می‌دهد و حتی (بی‌خبر از همه‌ی عالَم) اعلام می‌کند که «می‌خواهم ادبیات تطبیقی را با نقد ادبی پیوند بزنم!». ظاهراً این قبیل اشخاص خبر ندارند که دانشجویان‌شان تا چه حد سطحی بودن دانش «استاد» را به سُخره گرفته‌اند و در فضای مجازی دعوت کرده‌اند که ایشان قدری به منابع اصلی ادبیات تطبیقی (منابع نوشته‌شده به زبان بین‌المللی علم، نه زبان مادری ایشان) مراجعه کند و بفهمد که این پیوند چندین دهه است که به دست شناخته‌شده‌ترین نظریه‌پردازان بزرگ نقد ادبی در جهان صورت داده شده است. نباید تعجب کنیم که دانشجویان در محافل‌شان و در دیدار با سایر استادان، چنین اشخاصی را دستمایه‌ی طنز می‌کنند. پیشنهادم به آن استادیارانی که نمی‌خواهند اینچنین سرنوشت تلخی پیدا کنند این است که ابتدا نگرشی انتقادی نسبت به حیات اجتماعی پیدا کنید. اگر چنین نگرشی نداشته باشید هرگز نمی‌توانید مدرس نقد ادبی بشوید. فاصله بگیرید از مدعیان بی‌مایه و سطحی که صرفاً می‌خواهند این و آن را حذف کنند و از تصور حضور استادان واقعی بر خود می‌لرزند چون می‌دانند که دکان‌شان تخته خواهد شد. به ذات نقد ادبی که همانا نگرشی ترقی‌خواهانه، گفتمانی دموکراتیک و جد‌و‌جهدی انسانی برای مساوات و انسانیت است ایمان بیاورید تا در گام بعدی بتوانید نقد ادبی را در ذهن و زبان خود درونی کنند. بدون درونی شدن این نگرش نقادانه، دانش نقد را هرگز کسب نخواهید  کرد.

-  با خبر شده‌ایم که نظریه و نقد ادبی در بعضی دانشگاه‌های کشور افغانستان هم در کانون توجه قرار گرفته است. آیا از این موضوع اطلاعی دارید؟

پاینده. بله، اخیراً مطلع شدم که در دانشگاه‌های کابل، هرات، بلخ و برخی دانشگاه‌های دیگر، این کتاب از طرف گروه‌های زبان و ادبیات فارسی دری به عنوان منبع درس نقد ادبی معرفی شده است. گویا ارتباط محکمی هم بین این دانشگاه‌ها و سازمان سمت برای ارسال این کتاب به کشور افغانستان برقرار شده است. در این زمینه، وظیفه‌ی خود می‌دانم که از اهتمام آقای دکتر ذبیحی و سرکار خانم ملک‌آور تشکر ویژه بکنم. البته تیمی از همدل‌ترین و خبره‌ترین افراد در تولید فنی و پخش این کتاب نقش‌آفرین بوده‌اند که در این‌جا مجال نیست درباره‌ی زحمات تک‌تک آن‌ها به‌تفصیل سخن بگویم. همین‌قدر اشاره کنم که از تنظیم طرح جلد گرفته تا چاپ و صحافی، تولید و توزیع این کتاب در همه‌ی مراحل مدیون زحمات بی‌دریغ انسان‌هایی والاست. حال که کتاب نظریه و نقد ادبی توانسته است مخاطبانی در میان استادان دانشگاه‌های افغانستان پیدا کند، باید تأکید کنم که همه‌ی این دوستان عزیز در این موفقیت سهیم هستند.

-  با عطف توجه به اینکه کتاب از نظر حجم نیز فراتر از یک درسنامه‌ی دو واحدی است، آیا رویکردهای دیگری هم وجود دارند که ضرورت داشته در این کتاب معرفی شوند، اما به دلایل گوناگون از آوردن آن‌ها صرف‌نظر کرده‌ باشید. اگر پاسخ مثبت است، آیا برنامه‌ای برای نگارش جلد سومی برای این کتاب در ذهن دارید؟

پاینده: قطعاً رویکردهای دیگری هم باید در این کتاب معرفی شوند. تألیف این کتاب سه سال طول کشید و طبیعتاً سازمان سمت می‌خواست که حاصل کار زودتر به سرانجام برسد. به همین علت، من ناچار بودم بین همه‌ی رویکردهای نقد ادبی به آن رهیافت‌هایی اولویت بدهم که مبرم‌ترین نیازهای ما را در قالب کتابی درسی پاسخ می‌دهند. در پاسخ به پرسشی دیگر خدمت‌تان گفتم که سرفصل‌ها باید هر چند سال یک بار به‌طور منظم بازنگری شوند. کتاب‌ها هم، اگر به‌راستی تأثیرگذار باشند، باید همین فرایند را از سر بگذرانند. مطالب بخش عمده‌ای از دو فصل دیگر را، مطابق با ساختار سایر فصل‌ها، برای این کتاب آماده کرده‌ام که باید به تحریر نهایی برسد. به گمانم بعد از یکی دو چاپ دیگر از کتاب فعلی، فصل‌های جدیدی به آن افزوده خواهند شد تا ویراست دوم با مطالب بیشتر به دانشجویان، همکاران و علاقه‌مندان عامِ این حوزه ارائه شود.

-  و سخن آخر شما؟

پاینده: سخن آخر؟ اگر بینامتنیّت را به‌درستی بشناسیم نیک می‌دانیم که هیچ سخنی نمی‌تواند به‌طور قطع‌ویقین سخن آخر باشد. سخن‌ها همیشه خودشان و سایر سخن‌ها را در خود بازتولید و تکثیر می‌کنند. پس بگذارید به تأسی از این نگرش بینامتنی، گفتار من هم در پایان این مصاحبه پیوندی بینامتنی داشته باشد با آنچه در آغاز و پایان خودِ این کتاب مؤکداً تصریح شده است: نقد ادبی بدون نگرش نقادانه محال است؛ هم یاد گرفتنش محال است و هم یاد دادنش.


برچسب‌ها: نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, بینامتنیّت
+ نوشته شده در تاریخ  سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸   | 

انتشارات سمت کتاب جدید دکتر حسین پاینده استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبائی را منتشر کرد. این کتاب با عنوان   نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای   در دو جلد (۱۱۰۰ صفحه) به معرفی جدیدترین رویکردهای نقد ادبی اختصاص دارد و شامل نمونه‌‌های عملی از کاربرد این نظریه‌ها در نقد ادبیات فارسی (شعر و نثر کهن و معاصر) و متون فرهنگی (فیلم، عکس، تصاویر دیجیتال در فضای مجازی، سریال تلویزیونی و ...) است. برخی از رویکردهای نقادانه‌ی معرفی‌شده در این کتاب عبارت‌اند از: ساختارگرایی، روایت‌شناسی، نقد لاکانی، نشانه‌شناسی (رویکردهای سوسور، پِرسْ و بارت)، روانکاوی، فمینیسم، تاریخ‌گرایی نوین، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی، فرمالیسم، نظریه‌ی دریافت و ...



 
 
 

در کشور ما معمولاً معنای درست و دقیقی از «نقد» مستفاد نمی‌شود. دست‌اندرکاران فعالیت‌های ادبی غالباً بین «مرور و معرفی» (ریویو)، «تحلیل» و «نقد» تمایز نمی‌گذارند و هر نوع نوشتاری را که نویسنده در آن نظری راجع به متنی ادبی اظهار کرده باشد، به غلط مصداق «نقد» می‌پندارند. فقط از راه شناساندن نظریه‌های علمی نقد ادبی و نحوه‌ی کاربرد عملی آن‌هاست که می‌توان به این برداشت‌ها و توقعات نادرست پایان داد. کتاب حاضر با همین هدف، مجموعه‌ای از پُرکاربردترین نظریه‌های نقادانه را به پژوهشگران این حوزه می‌شناساند. این نظریه‌ها عبارت‌اند از: فرمالیسم (نقد نو)، روانکاوی، ساختارگرایی، روایت‌شناسی، نقد اسطوره‌ای‌ــ‌کهن‌الگویی، تاریخ‌گرایی نوین، نقد لاکانی، مطالعات زنان، نشانه‌شناسی شعر (رویکرد ریفاتر)، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی، نشانه‌شناسی (رویکرد سوسور، پِرْس و بارت)، نظریه‌ی دریافت و نقد واکنش خواننده. هر یک از فصل‌ها چهارچوب ثابتی به شرح زیر دارد:

  •  ملاحظات کلی درباره‌ی نظریه‌ی همان فصل
  •  اصول و مفروضات بنیادین آن نظریه
  •  روش‌شناسی نقد با آن نظریه
  •  متونی که برای نقد شدن با آن نظریه مناسب‌ترند
  • پرسش‌هایی که منتقدانِ پیرو آن نظریه می‌خواهند پاسخ دهند
  • مزیّت‌ها و محدودیت‌های آن نظریه
  • رهنمودهایی درباره‌ی نگارش نقد با آن نظریه
  • نمونه‌هایی از نقد عملی بر اساس آن نظریه
  • مرور نمونه‌های نقد
  • اصطلاحات کلیدی آن نظریه

نقد ادبی در  این کتاب با رویکردی میان‌رشته‌ای به مخاطب معرفی شده و لذا نویسنده کوشیده است تا هم در شیوه‌ی طرح مباحث و هم در نمونه‌های نقد عملی، کتاب حاضر بتواند نیازهای دانشجویان در رشته‌های مختلف ادبیات و علوم انسانی را پاسخ دهد. به همین دلیل، در این کتاب علاوه بر کاربرد نقد در حوزه‌ی مطالعات ادبی، مباحثی درباره‌ی معماری، تحلیل عکس، تحلیل تصاویر فضای مجازی، نقاشی، فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی و غیره مطرح شده‌اند.

 این کتاب را از این‌جا می‌توانید تهیه کنید: 

 مرکز پخش و نمایشگاه دائمی انتشارات سمت: تهران، خیابان انقلاب، خیابان ابوریحان، پلاک ۱۰۷ و ۱۰۹ 

شماره تلفن: ۶۶۴۰۸۱۲۰ (۰۲۱)

فکس: ۶۶۴۰۵۶۷۸ (۰۲۱)


برچسب‌ها: کتاب نظریه و نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, نقد ادبی, کتاب درسی نقد ادبی
+ نوشته شده در تاریخ  پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷   |