حسین پاینده

منوی اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو ماهانه
تازه‌ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها
امکانات
 RSS 

POWERED BY
BLOGFA.COM

Google


در اين سايت
در كل اينترنت

انتشارات مروارید ویراست دومِ کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای را تجدید چاپ کرد. علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را از کتابفروشی اینترنتی انتشارات مروارید تهیه کنند.

لینک خرید جلد اول

لینک خرید جلد دوم

این کتاب مجموعه‌ای از پُرکاربردترین نظریه‌های نقد ادبی را به پژوهشگران این حوزه می‌شناساند. این نظریه‌ها عبارت‌اند از: فرمالیسم (نقد نو)، روان‌کاوی، ساختارگرایی، روایت‌شناسی، نقد اسطوره‌ای ـ کهن‌الگویی، تاریخ‌گرایی نوین، نقد لاکانی، نشانه‌شناسی شعر (رویکرد ریفاتر)، مطالعات زنان، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی، نشانه‌شناسی (رویکرد سوسور، پِرْس و بارت)، نظریه‌ی باختین، نظریه‌ی دریافت و نقد واکنش خواننده. همه‌ی فصل‌ها چهارچوب ثابتی به شرح زیر دارند:

  • ملاحظات کلی درباره‌ی نظریه‌ی همان فصل
  • اصول و مفروضات بنیادین آن نظریه
  • روش‌شناسی نقد با آن نظریه
  • متونی که برای نقد شدن با آن نظریه مناسب‌ترند
  • پرسش‌هایی که منتقدان با آن نظریه می‌خواهند پاسخ دهند
  • مزیّت‌ها و محدودیت‌های آن نظریه
  • رهنمودهایی درباره‌ی نگارش نقد با آن نظریه
  • نمونه‌هایی از نقد عملی بر اساس آن نظریه
  • مرور نمونه‌های نقد
  • اصطلاحات کلیدی آن نظریه

در ویراست دوم، علاوه بر افزودن یک فصل جدید درباره‌ی نقد ادبی با رویکرد باختین، مطالب کلیه‌ی فصل‌ها مورد بازنگری قرار گرفته، همچنین فهرست منابع و اصطلاحات نظریه و نقد ادبی با مدخل‌های جدید روزآمد شده است.


برچسب‌ها: نقد ادبی, نظریه و نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳   | 

کتاب دوجلدی نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان رشته‌ای که قبلاً چهار نوبت منتشر شده بود، اکنون توسط ناشری دیگر و با ویراستی جدید منتشر شده است. جلد نخست از ویراست دوم هفته‌ی پیش انتشار یافت و جلد دوم نیز ظرف روزهای آتی تقدیم علاقه‌مندان خواهد شد. در این ویراست، فصل جدیدی درباره‌ی نظریه‌ی باختین به مجلد دوم اضافه شده که در زمره‌ی با‌اهمیت‌ترین نظریه‌های رمان است. افزون بر این فصل جدید، ضمائم کتاب، به‌ویژه فهرست دوزبانه‌ی اصطلاحات نظریه و نقد، همچنین منابع معرفی‌شده در انتهای هر دو جلد، با مدخل‌های جدید و بیشتری روزآمد شده‌اند. در سایر فصل‌ها نیز، هر جا لازم به نظر آمده، تغییراتی در متن صورت گرفته است تا خواندن این کتاب و فهم مطالب آن بیش‌ازپیش برای خواننده راحت شود. متناسب با مطالب افزوده‌شده و بازنگری‌های گسترده در مطالب قبلی، نمایه‌ی هر دو مجلد با مدخل‌های نو روزآمد شده است تا خواننده به‌سهولت بتواند مباحث مورد نظرش را در بخش‌های مختلف کتاب بیابد.

جلد اول از ویراست دومِ کتاب نظریه و نقد ادبی را می‌توانید از کتابفروشی اینترنتی انتشارات مروارید تهیه کنید.


برچسب‌ها: نظریه و نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, ویراست دوم, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲   | 

به اطلاع آن دسته از همکاران و علاقه‌مندانی که در خصوص تجدید چاپ کتاب «نظریه و نقد ادبی» پرسش کرده بودند می‌رساند این کتاب از سوی انتشارات سمت تجدید چاپ شده و اکنون در دسترس است. علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه‌ی این کتاب به کتابفروشی‌های سازمان سمت یا فروشگاه آنلاین این سازمان مراجعه کنند که لیک آن از این قرار است: خرید آنلاین کتاب نظریه و نقد ادبی از انتشارات سمت .


برچسب‌ها: نظریه و نقد ادبی, درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۱   | 

آنچه در پی می‌آید، بخش دوم از مصاحبه‌ی حسین پاینده با روزنامه‌ی «سازندگی» درباره‌ی کتاب اخیر ایشان (نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای) است که انتشارات سمت آن را در پاییر ۹۷ منتشر کرد. این مصاحبه در دو قسمت در روزنامه‌ی «سازندگی» منتشر شد. این بخش از مصاحبه در شماره‌ی روز سه‌شنبه ۱ مرداد ۹۸ روزنامه‌ی «سازندگی» انتشار یافت.


از آن جایی که عنوان فرعی کتاب «درسنامه‌ای میان رشته‌ای» است توضیح دهید که «نظریه و نقد ادبی» چگونه می‌تواند به دیگر حوزه‌های علوم انسانی ورود کند و به آن‌ها مرتبط شود؟

پاینده: نظریه‌هایی که در چند دهه‌ی اخیر در مطالعات ادبی رواج پیدا کرده‌اند، ماهیتی میان‌رشته‌ای دارند. بسیاری از این نظریه‌ها متأثر از مفاهیم و روش‌شناسی‌هایی هستند که ابتدا در سایر رشته‌های علوم انسانی ایجاد شده بودند. برای مثال، در فصل مربوط به تاریخ‌گرایی نوین توضیح داده‌ام که بخش مهمی از مبانی نظری این رویکرد از انسان‌شناسی گرفته شده و روش موسوم به «توصیف همه‌جانبی» که در نقد تاریخ‌گرایانه‌ی نوین متون ادبی به کار می‌رود در واقع جزو تکنیک‌هایی است که انسان‌شناس آمریکایی کلیفورد گیرتس ابداع کرد. یا روانکاوی لاکانی در واقع تلفیق پساساختاگرایانه‌ای از زبان‌شناسی سوسوری با مبانی روانکاوی فرویدی است. همین وضعیت در رویکردهای مهمی مانند پسامدرنیسم، نشانه‌شناسی، مطالعات زنان و غیره هم وجود دارد. به طور کلی، مرزهای اکیدی که قبلاً رشته‌های علوم انسانی را از یکدیگر کاملاً جدا می‌کرد، امروز بسیار کم‌رنگ شده‌اند. بده‌بستان مفهومی و روش‌شناختی بین حوزه‌های مختلف دانش‌های بشری چنان گسترش پیدا کرده و زیاد شده است که نقد ادبی دیگر نمی‌تواند مانند سابق فعالیتی منحصر به ادبیات باشد. به همین دلیل است که در دانشگاه‌های معتبر جهان رشته‌ی نظریه و نقد ادبی (تأکید می‌کنم، رشته و نه گرایش) مستقل از رشته‌ی ادبیات تعریف و تدریس می‌شود. البته رابطه‌ی نقد ادبی با سایر علوم انسانی دوجانبه است، به این مفهوم که سایر رشته‌های علوم انسانی هم از نقد ادبی تأثیر پذیرفته‌اند. مثلاً تاریخ از نظریه‌های ادبی بسیار تأثیر پذیرفته است. برای خواندن یکی از منابع جدید نظریه‌های تاریخ که این تأثیرپذیری را به تفصیل بحث می‌کند، می‌توانید مراجعه کنید به کتاب تاریخ، متن، نظریه: مورخان و چرخش زبانی، نوشته‌ی الیزابت ا. کلارک، ترجمه‌ی دکتر سیدهاشم آقاجری (استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس) که انتشارات مروارید چند ماه پیش آن را منتشر کرد.

رویکردی که شما در این کتاب با «متن» داشته‌اید بسیار قابل توجه است شما متن را صرفاً به چیزی که نگاشته شده باشد تقلیل نداده‌اید و با استفاده از تابلوی نقاشی، عکس، فیلم و غیره رویکرد خود را تبیین کرده‌اید. به نظر می‌رسد نگاه نقد ادبی بیش از آن‌که به متن ادبی باشد به متن زندگی است. برای مثال شما تصاویر آقای روحانی را هنگام تماشای مسابقه‌ی فوتبال تیم ملی در کتاب‌تان تحلیل کرده‌اید، یا از همسانی هویت ظریف با دکتر مصدق در بازنمایی‌های تصویری وزیر خارجه در فضای مجازی گفته‌اید. با این اوصاف آیا هدف از نقد ادبی تنها بررسی دلالت‌های ادبی یک اثر است؟

پاینده: گستره و کاربردهای نقد ادبی در دهه‌های اخیر دستخوش تغییرات فراوان تغییر شده است. شاید در گذشته صرفاً تحلیل شعر و داستان و نمایشنامه را مصداق نقد ادبی می‌دانستیم، اما امروزه معنای اصطلاح «روایت» چنان بسط و تعمیم پیدا کرده است که تصاویر را مصداق‌هایی از روایت می‌دانیم و لذا نقد روایت‌شناسانه را به تصاویر هم اِعمال می‌کنیم. این همان نوع نقدی است که من در خوانش تصاویر آقای روحانی و ظریف به کار برده‌ام. شالوده‌ی نظری این نگاه نو را باید در تعاریف جدید از ژانر جست. در گذشته، ژانر مفهومی بسته و معیّن بود. اما امروزه انواع‌واقسام ژانرهای نو در حال پیدایش و رواج یافتن هستند. بخشی از دلایل این تکثر و گوناگونی را باید در فرهنگ ملغمه‌ای و ترکیبی‌ای جست‌وجو کرد که رسانه‌های دیجیتال در عصر پسامدرن پدید آورده‌اند. بخشی دیگر از دلایلش هم به ابداعاتی مربوط می‌شود که به منظور نوآوری و ایجاد تنوع در گونه‌های ادبی صورت می‌گیرد. در مجموع، ما با وضعیتی روبه‌رو هستیم که به دلیل ظهور ژانرهای نو، لازم شده است روش‌های بررسی متن هم از بنیان تغییر کنند. یکی از این تغییرها، تعمیم نقد به موضوعاتی از قبیل آگهی‌های تجاری، تصاویر فضای مجازی، سریال‌های عامّه‌پسند و از این قبیل است. طرح چنین دیدگاهی شاید در کشور ما تعجب برانگیزد. یقیناً عده‌ای که قائل به ایستایی در ادبیات هستند، با شگفتی خواهند گفت که به این ترتیب دامنه‌ی مطالعات ادبی به حوزه‌های غیرادبی تسرّی پیدا می‌کند. البته دقیقاً همین‌طور است. مشکل این‌جاست که تلقی سنتی ما از مطالعات ادبی برای تحولات پُرشتاب ادبیات در دوره و زمانه‌ی پویا و هر دم تحول‌یابنده‌ای که در آن زندگی می‌کنیم دیگر کفایت نمی‌کند. مطابق با آن دیدگاه سنتی، پایان‌نامه‌های ادبیات می‌بایست صرفاً به آثار برجسته‌ای که جایگاهی رفیع در پیشینه‌ی ادبی کشور دارند معطوف شود. اما اگر شما با نسل جدید دانشجویان ارتباط قوی داشته باشید، به خوبی درمی‌یابید که علائق و دانسته‌های علمی این نسل رویکردی جدید و میان‌رشته‌ای را می‌طلبد. هسته‌ی این رویکرد، تعریفی جدید از متن است. به تعبیری، نقد ادبی راهی است برای فهم پیچیدگی‌ها و معانی مستتر در زندگی روزمره.

در آخر به سراغ خودمان بروم، ما در مطبوعات سعی داریم تا کتاب‌های تازه‌منتشرشده را به مخاطبان معرفی کنیم. در این راستا معمولاً مرز مشخصی وجود ندارد و عده‌ای هستند که یادداشت‌های خود را نقد ادبی می‌دانند. چگونه می‌توان ریویو (معرفی) را از نقد ادبی جدا کرد؟ آیا به صرف استفاده‌ی نویسنده از چند اصطلاح تخصصی در نوشته‌هایش می‌توان به او منتقد ادبی گفت؟

پاینده: مقالات «مرور و معرفی» (ریویو) کارکرد خاص خودشان را دارند، اما اطلاق عنوان «نقد ادبی» بر آن‌ها اشتباه است. یادداشت‌ها و مقالاتی که در روزنامه‌ها و مجلات درباره‌ی آثار تازه‌منتشرشده‌ی ادبی یا فیلم‌های جدیداً اکران‌شده منتشر می‌شوند، کارکردی جدا از نقد ادبی دارند. هدف اصلی در چنین مقالاتی، آگاهانیدن خواننده‌ای است که آن آثار را هنوز نخریده یا آن فیلم‌ها را هنوز تماشا نکرده است، اما می‌خواهد شناختی کلی از آن‌ها به دست آورد. این نوع نوشتار ژورنالیستی اساساً ماهیتی اطلاعات‌دهنده و ارزیابانه دارد. نویسنده‌ی ریویو قاعدتاً باید مقاله‌اش را با اطلاعاتی راجع به مؤلف یا کارگردان، پیشینه‌ی کارهای او و از این قبیل آغاز کند و در ادامه برخی جنبه‌های آن اثر ادبی یا فیلم را شرح دهد و با کارهای قبلی آن نویسنده یا کارگردان مقایسه کند. برای مثال، اگر مقاله درباره‌ی رمان جدید یک نویسنده است، باید خلاصه‌ای از وقایع آن به دست داد و این موضوع را بررسی کرد که شخصیت‌های رمان جدید این نویسنده چه مشابهت یا چه تفاوتی با شخصیت‌های رمان‌های قبلی‌اش دارند. پیرنگ این رمان جدید یا شیوه‌ی روایی‌اش از چه حیث با کارهای قبلی همین نویسنده مطابقت می‌کند یا نمی‌کند. موضوع رمان چیست و چه درونمایه‌ای را القا می‌کند. می‌بینید که این نکات در مجموع تصویری از محتوای یک کتاب تازه‌منتشرشده به دست می‌دهد. تفاوت‌های مقالات مرور و معرفی با مقالات نقد را سلینا کوش در بخش پایانی کتابش با عنوان اصول و مبانی تحلیل متون ادبی (انتشارات مروارید) به تفصیل و با نمونه توضیح داده است. مقالات مرور و معرفی در جهان غرب پیشینه‌ای بسیار طولانی دارند و سنتی کاملاً جاافتاده، آشنا و البته متمایز از نقد ادبی محسوب می‌شوند. در کشور ما این نوع مقالات را به اشتباه «نقد» می‌نامند، در حالی که نقد مستلزم کاربرد نظریه‌ای معیّن و بررسی به مراتب طولانی‌تری است که بسیاری جزئیات تکنیکی رمان‌ها و غیره در آن بررسی می‌شوند. توجه داشته باشید که وقتی از تفاوت مقالات ژورنالیستی (ریویو) و مقالات نقد ادبی صحبت می‌کنیم، به هیچ وجه سلسله‌مراتب ایجاد نمی‌کنیم و نمی‌گوییم که نقد ادبی مرتبه‌ای رفیع‌تر از مقالات ژورنالیستی دارد، یا برعکس. هر کدام از این دو نوع نوشتار، کارکرد و لذا ارزش خاص خودش را دارد. در کشورهای پیشرفته، اهل ادبیات غالباً با خواندن ریویوی آثار تازه‌منتشرشده اقدام به خرید کتاب می‌کنند. مرور و معرفی دقیقِ یک رمان یا فیلم جدید می‌تواند نقش بسزایی در ترغیب مخاطبان به خریدن آن رمان یا تماشای آن فیلم داشته باشد. به نظر می‌رسد با افزایش بهای کتاب و بلیت سینما، به‌ویژه با توجه به اوضاع نه چندان مطلوب اقتصادی که داریم، ما هم به سمتی می‌رویم که اهالی ادبیات و هنر محافظه‌کارانه‌تر از گذشته کتاب می‌خرند. مردم می‌خواهند بدانند آیا فلان رمان جدید ارزش پرداختن بهایش را دارد یا نه. مقالات ژورنالیستی می‌توانند راهنمای بسیار خوبی در این زمینه باشند و بدین ترتیب به اقتصاد فرهنگ و کلاً به کتابخوانی در کشور ما کمک شایانی بکنند. این مقالات در کشورهای غربی چنان اهمیتی دارند که برخی از معروف‌ترین نشریات این کشورها اختصاصاً ریویو چاپ می‌کنند. در کشور ما، شیوه‌ی نگارش این نوع مقالات در دانشگاه‌ها تدریس نمی‌شود و لذا اکثر اشخاصی که چنین مقالاتی می‌نویسند در واقع کاملاً تجربی عمل می‌کنند. یک موضوع دیگر که باعث خلط بین مقالات ریویو و نقد ادبی شده، همین کلمه‌ی «نقد» است. اغلب تصور می‌کنند که مقصود از نقد برشمردن نقاط ضعف و قوّت یک اثر ادبی است. حال آن‌که چنین کاری را باید «انتقاد» نامید، نه نقد. چنان‌که پیشتر اشاره کردم، مقالات ریویو در روزنامه‌ها و مجلات علاوه بر دادن اطلاعات درباره‌ی فلان رمان تازه‌منتشرشده، آن را ارزیابی هم می‌کنند. یعنی نویسنده‌ی مقالات ژورنالیستی نظر شخصی خودش درباره‌ی کیفیت آن رمان، ارزش‌ها یا ضعف‌هایش را هم می‌تواند اضافه کند. اما چنین کاری از اهداف نقد ادبی دور می‌شود. در واقع، هدف نقد، «انتقاد» نیست. هدف نقد تبیین معانی مستتر در متن با به‌کارگیری روش‌شناسی‌های برآمده از نظریه‌های ادبی است. این جمله‌ی معروف که «نقد یعنی تشخیص سره از ناسره»، جمله‌ای نادقیق و حتی گمراه‌کننده است، چون خود مفهوم «سره» و «ناسره» در نظریه‌های ادبی محل بسیاری از مناقشات تئوریک است. سره همیشه نشانی از گفتمان مسلط در یک برهه‌ی ‌معیّن از تاریخ اجتماعی دارد و لذا نمی‌توان به مبانی ابدی در ارزشیابی متون ادبی استناد کرد. آنچه در مقطعی از زمان یا برهه‌ای از تاریخ ادبیات سره محسوب می‌شود، ای‌بسا در مقطعی دیگر از زمان یا برهه‌ای دیگر از تاریخ ادبیات ناسره محسوب شود. برای مثال، استعاره‌هایی که در شعر موسوم واسوخت بسیار متعارف و نشانه‌ی طراز والای ادبی بودند، در سایر دوره‌های ادبی کاملاً ناگوالیده و غیرادبی تلقی می‌شدند. پس نقد ادبی به معنای ایراد گرفتن (یا تحسین کردن) نیست. با توجه به فقدان دوره‌های دانشگاهی درباره‌ی شیوه‌ی نگارش مقالات ریویو، اگر خارج از دانشگاه کارگاه‌های تخصصی در این زمینه برگزار شود می‌توانیم به تربیت نسل جدیدی از ژورنالیست‌هایی بپردازیم که تفاوت کارشان با نقد ادبی را به درستی تشخیص می‌دهند و قادرند کار خودشان را به بهترین نحو انجام دهند.


برچسب‌ها: نظریه و نقد ادبی, رشته‌ی نقد ادبی, متن چندرسانه‌ای, مصاحبه حسین پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۸   | 

آنچه در پی می‌آید، متن مصاحبه‌ی حسین پاینده با روزنامه‌ی «سازندگی» درباره‌ی کتاب اخیر ایشان (نظریه و نقد ادبی: درسنامه‌ای میان‌رشته‌ای) است که انتشارات سمت آن را در پاییر ۹۷ منتشر کرد. این مصاحبه در دو قسمت در روزنامه‌ی سازندگی منتشر شد. در متن زیر ابتدا یادداشت ابوالفضل رجبی، روزنامه‌نگار، را می‌خوانید که این مصاحبه را با پاینده انجام داده است و سپس بخش اول مصاحبه را که در شماره‌ی روز دوشنبه ۳۱ تیرماه ۹۸ انتشار یافت.


یادداشت ابوالفضل رجبی (روزنامه‌نگار)

یک درسنامه‌ی میان رشته‌ای

«نظریه و نقد ادبی» چه جور کتابی است؟

      گفت‌وگوی پیش رو، دو بخش دارد که امروز قسمت اول و فردا قسمت دوم آن را تقدیم نظرتان می‌کنیم. دکتر حسین پاینده، استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبائی، یکی از چهره‌های مهم و تاثیرگذار در جدی انگاشته‌شدن نقد ادبی به‌عنوان یک رشته‌ی دانشگاهی است که در این راه تا به امروز ۲۸ عنوان کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله نوشته است. مجموعه سه جلدی « داستان کوتاه در ایران»، «گشودن رمان»، «نقد ادبی و دموکراسی»، «گفتمان نقد» وغیره تنها نام بخشی از کتاب‌های هستند که پاینده، در کارنامه علمی خود دارد.

      «نظریه و نقد ادبی» عنوان کتاب جدید اوست که همان‌طور که از نامش پیدا ست به حوزه‌ی نقد ادبی مربوط می‌شود. رویکرد پاینده به نقد، جدید و نوآورانه است و با آن مفهومی که ما همواره شنیده‌ایم؛ تفاوت‌های اساسی و گاه متناقض پیدا می‌کند. نقد ادبی که در ایران، ما با آن روبرو هستیم بیشتر به جنبه‌های بلاغی و روایی یک اثر (آن‌هم اثری که به حوزه‌ی ادبیات مربوط باشد) می‌پردازد و از تحلیل و بررسی گفتمان قالب یک اثر عاجز است و سعی می‌کند با برگشت به سنت‌های دیرپای ادبی به استخراج نوعی نقد ادبی دست بزند. اما در بهترین حالت از کار خود وامی‌ماند؛ زیرا نقد ادبی نیازمند ابزار دقیقی است که منتقد باید به آن‌ها مجهز و مسلط باشد. پذیرفتن نظریه‌های نقادانه و به‌کارگیری آن‌ها می‌تواند به پویایی و جهانی شدن ادبیات ما منجر شود و پایان حکمرانی‌ سلیقه‌های شخصی و مبتنی بر ذوق را رقم بزند و تبدیل به معیاری علمی برای سنجش آثار ادبی و محصولات فکری-فرهنگی شود.

       پاینده، این تلقی را در میان دانشجویان و علاقه‌مندان نقد ادبی، جا انداخته است که ما با یک رشته و نه یک گرایش روبرو هستیم و پذیرفتن این مسئله سبب می‌شود تا افق دید ما نسبت به نقد ادبی گشوده باشد و زمانی که از «درسنامه‌ای میان رشته‌ای» صحبت می‌کنیم به این عنوان خُرده نگیریم. البته پذیرش این امر، توسط نهادهای دانشگاهی و بسیاری از اساتید هنوز صورت نگرفته و نگاه آن‌ها به نقد ادبی، آنقدر جدی نیست و با آنچه در دانشگاه کشور‌های پیشتاز در نقد ادبی، ارائه و تدریس می‌شود، فاصله بسیار زیادی دارد.  

       ماهیت کلی «نظریه و نقد ادبی» آموزشی است و با رویکردی میان رشته‌ای سعی دارد نظریه‌های نقادانه (Critical Theories) را به شکلی روشمند و با چهارچوب مشخص برای خوانندگان کتاب تبیین کند؛ به‌طوری که خواننده بعد از مطالعه کتاب بتواند به رویکرد‌های نقد و شیوه‌های کاربست آن مسلط شود و در مواجهه با یک «متن» (در معنای چند رسانه‌ای آن) بداند که استفاده از کدام رویکرد برای رمزگشایی و تحلیلی راهگشا، مفید‌ و درست‌تر است.

        در این گفت‌وگو پاینده، تفاوت میان نظریه‌ی ادبی با نقد ادبی را روشن کرده است و معتقد است نقد ادبی نمی‌تواند منحصر به ادبیات بماند و به‌دلیل رویکرد میان رشته‌ای که دارد باید با دیگر رشته‌ها به‌طور دائم در تعامل و ارتباط باشد. با توجه به مقدمه‌ای که گفتیم، از شما دعوت می‌کنیم تا اصل گفت‌وگو را بخوانید:

آقای دکتر پاینده، از چگونگی تألیف و زمان نگارش کتاب‌تان بگویید. شما در یازده فصل کتاب، از چهارچوبی یکسان و روشمند استفاده کرده‌اید؛ این درحالی است که اکثر کتاب‌های که در این حوزه تألیف می‌شوند، معمولاً از چهارچوب خاصی پیروی نمی‌کنند. آیا روش و شیوه‌ی کار شما، برآمده از الگوی خاصی در جهان است، یا تجربه‌ای است که در طول سال‌ها پژوهشگری به‌ آن رسیده‌اید؟

پاینده: همچنان که از عنوان فرعی کتاب «نظریه و نقد ادبی» مشخص می‌شود، این کتاب در واقع ماهیتی آموزشی دارد و لذا باید الزامات این نوع کتاب‌ها را رعایت کند. به بیان دیگر، تمرکز این کتاب بر تشریح و یاد دادن رویکردهای نقادانه در حوزه‌ی ادبیات و علوم انسانی است. از جمله الزامات کتاب‌های آموزشی، رعایت چهارچوبی مشخص برای تفهیم موضوع به دانشجویان است. علاوه بر اندازه و قطع این کتاب، قالب‌بندی فصل‌هایش از شکل‌وشمایلی پیروی می‌کند که در شاخص‌ترین نمونه‌های کتب درسیِ منتشرشده از جانب ناشران شناخته‌شده‌ی جهانی رعایت می‌شود. برای مثال، در آغاز همه‌ی فصل‌ها کادری خاکستری‌رنگ شامل عناوین مطالبِ همان فصل قرار دارد. همچنین به منظور سهولت ارجاع دانشجو به بخش‌های داخل هر فصل، شماره‌ی صفحه‌ی عناوین فرعی در آن‌جا آمده است تا خواننده مجبور نشود برای یافتن یک بخش خاص مجدداً به فهرست ابتدای کتاب مراجعه کند. به همین ترتیب، هر فصل شامل سه نکته‌ی فرعی در مباحث است که با عنوان «چند نکته در حاشیه» با کادربندی و فونت متفاوت از بقیه‌ی متن جدا شده و در میانه‌ی فصل قرار گرفته است. این نکات مباحثی را که در کتاب بسط داده نشده‌اند به اختصار اشاره می‌کنند و اغلب به منابع اصلی‌ای استناد می‌کنند که می‌توانند محل رجوع خواننده برای مطالعه یا تحقیق بیشتر باشند. مطابق با قالب‌بندی‌ای که من در تمام فصل‌ها رعایت کردم، خواننده ابتدا با کلیاتی درباره‌ی شکل‌گیری یک رویکرد نقد آشنا می‌شود. سپس اصول و مفروضات و روش‌شناسی (متدولوژی) آن رویکرد را به تفصیل می‌آموزد. در گام بعدی یاد می‌گیرد که چه متونی برای نقد شدن با آن رویکرد خاص مناسب‌ترند. بعد پرسش‌های پیشنهادشده‌ای را می‌خواند که جواب دادن به آن‌ها راه نقد متن با رویکرد مورد نظر را هموار می‌کنند. سپس با مزیّت‌ها و محدودیت‌های آن شیوه از نقد آشنا می‌شود و بخشی هم به شیوه‌ی نوشتن مقاله‌ی نقد با آن شیوه اختصاص داده شده است. در پایان هر فصل همچنین یک متن با همان شیوه نقد شده است تا دانشجو با نمونه‌ای از نقد عملی آشنا شود. سپس همان نقد کالبدشکافی شده است و در پایان هر فصل هم مجموعه‌ای از اصطلاحات کلیدی آن رویکرد معرفی شده‌اند. این قالب‌بندی قبلاً در هیچ کتاب واحدی به کار نرفته بود، اما اجزائی از آن را می‌توانید در کتاب‌های گوناگون ببینید. تلاش من این بود که با انتخاب بهترین اجزاء، قالب‌بندی جدیدی ترکیب کنم تا این کتاب بتواند یک درسنامه‌ی حقیقتاً کاربردی باشد. برخی از اجزاء این قالب‌بندی کاملاً از تجربه‌ی شخصی خودم در تدریس نقد ادبی برآمده است. برای مثال، بارهاوبارها مخاطب این پرسش بوده‌ام که «استاد، من می‌خواهم پایان‌نامه‌ای در نقد ادبی با رویکرد روایت‌شناسی (یا روانکاوی، اسطوره‌شناسی، و غیره) بنویسم. کدام آثار را برای نقد انتخاب کنم؟». امیدوارم بخش ثابتی که من با عنوان «متونی که برای نقد شدن با این نظریه مناسب‌ترند» در همه‌ی فصل‌ها گنجانده‌ام، پاسخ روشنی به این پرسش مکرر بدهد و ذهن دانشجو را از این نظر روشن کند. نوشتن کتابی که واقعاً و در عمل بتواند به دانشجو کمک کند، البته کار سهلی نیست اما کمبود کتاب‌های مفید در این حوزه من را قانع کرد که سه سال از عمرم را (پاییز ۹۴ تا پاییز ۹۷) به این کار اختصاص بدهم. امیدوارم نتیجه‌ی کار برای آن دانشجویان و علاقه‌مندانی که همیشه در خصوص نظریه‌های نقد ادبی و شیوه‌ی نوشتن نقد مشکل داشتند، مفید باشد.

کتاب شما با طرح جلدی متفاوت و رعایت برخی از اصول زیباشناسی به چاپ رسیده است، به شکلی که آن را از دیگر کتاب‌های انتشارات «سمت» متمایز می‌کند. درباره‌ی شیوه انتخاب طرح جلدتان توضیح دهید؟ مقاومتی از سوی ناشر برای حفظ ساختار موجود صورت نگرفت؟

پاینده: این طرح در واقع تابلوی یک نقاش خارجی است که با رعایت کپی‌رایت (پرداخت حق بازتکثیر آن) استفاده شده است. انتخاب طرح از خود من بود و انتشارات سمت هم کمال همکاری را کرد که جا دارد از مدیران و کارکنانش تشکر کنم. این طرح، ستونی از کتاب‌ها را بر روی یک میز با پس‌زمینه‌ی دریا نشان می‌دهد و روی کتاب‌ها فانوسی به چشم می‌خورد که آن‌ها را به فانوس دریایی شبیه کرده است. این ایده که به طور کلی کتاب راهگشای فهم زندگی است (می‌دانید که در اسطوره‌شناسی و نظریه‌ی ضمیر ناخودآگاه جمعی، دریا کهن‌الگوی زندگی محسوب می‌شود) و همچنین این ایده که کتاب حاضر هم می‌خواهد نحوه‌ی فهم زندگی برحسب نظریه‌های نقد را تبیین کند، در طرح جلد آن القا شده. تلاش من این بود که مخاطب، با دیدن این طرح جلد بتواند ایده‌ای درباره‌ی محتوای کتاب به دست آورد.

چرا نام کتاب «نظریه و نقد ادبی» است؟ بهتر بگویم چرا عنوان کتاب «نظریه‌های نقد ادبی» نیست؟ چون آن چیزی که ما در کتاب می‌خوانیم، مجموعه‌ای از «نظریه‌های علمی نقد» است پیوند نظریه و نقد به میانجی چه چیزی صورت می‌گیرد؟

پاینده: بهتر این می‌بود که صفت «ادبی» از عنوان حذف شود، چون اکنون چند دهه است که نظریه‌های نقد ادبی خصلتی میان‌رشته‌ای پیدا کرده‌اند و علاوه بر متون ادبی به سایر متن‌ها هم اِعمال می‌شوند. اما به هر حال، چون سفارش‌دهنده‌ی این کتاب گروه زبان و ادبیات فارسی سازمان «سمت» بود، لفظ ادبی در عنوان آن حفظ شد. اگر نمونه‌های خارجی را بررسی کنید، می‌بینید که تا اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ غالباً از عنوان «نقد ادبی» (Literary Criticism) برای این قبیل کتاب‌ها استفاده می‌شد، اما آرام‌آرام عنوان «نظریه‌های نقادانه» (Critical Theories) جای آن را گرفت. این فقط یک انتخاب یا سبک واژگانی نبود. عنوان «نقد ادبی» این‌طور القا می‌کرد که این نظریه‌ها صرفاً به ادبیات مربوط می‌شوند، یا صرفاً در حوزه‌ی متون ادبی کاربرد دارند. حال آن‌که از عنوان «نظریه‌های نقادانه» این‌طور برمی‌آید که این مطالب به حوزه‌ای میان‌رشته‌ای مربوط می‌شوند و کاربردشان به متون، به معنای فراگیرِ کلمه، ربط دارد. در نقد جدید، «متن» می‌تواند غیرمکتوب باشد. با مصطلحات امروز می‌توانیم بگوییم که در زمانه‌ی ما متن از هر حیث «چندرسانه‌ای» شده است و لذا نقد دیگر محدود به ادبیات نیست. عنوان این کتاب اشاره‌ای است به این‌که محتوای آن، هم شامل نظریه‌های ادبی است و هم شامل نقد ادبی (البته نقد به معنای گسترده‌ای که توضیح دادم). نظریه‌ی ادبی و نقد ادبی دو حوزه‌ی متفاوت اما مرتبط در مطالعات علوم انسانی‌اند. نظریه‌ی ادبی به چیستی و کارکرد ادبیات می‌پردازد، حال آن‌که نقد ادبی با استناد به نظریه‌های مختلف درباره‌ی چیستی و کارکرد ادبیات، روش‌شناسی‌ها و مصطلحات خاصی را برای تبیین معانی متون مطرح می‌کند.

(ادامه دارد.)


برچسب‌ها: نظریه و نقد ادبی, رشته‌ی نقد ادبی, متن چندرسانه‌ای, مصاحبه حسین پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۸   | 

روزنامه‌ی «جام جم»، گروه فرهنگ و هنر ــ حسین پاینده نویسنده، مترجم، منتقد و استاد دانشگاه، از فعال‌ترین چهره‌ها طی سال‌های اخیر در زمینه‌ی نقد و نظریه‌پردازی بوده است. او کتاب‌های زیادی در این زمینه به رشته‌ی تحریر درآورده و کلاس‌های بسیاری را برای علاقه‌مندان برگزار کرده است. پاینده با نگاهی آکادمیک نقد رمان و داستان کوتاه را دنبال می‌کند و در کارگاه‌ها و کتاب‌هایش تلاش می کند این شیوه را به کار گیرد.

از پاینده قرار است در هفته جاری کتاب گشودن رمان منتشر شود که شامل نقد 10 رمان برجسته‌ی ایرانی و همچنین نقد فیلم هامون است. به همین مناسبت گفت‌وگوی کوتاهی درباره‌ی این اثر با وی انجام دادیم که در زیر می‌خوانید.


درباره‌ی آخرین اثری که قرار است از شما منتشر شود، صحبت بفرمایید.

پاینده: در این هفته کتاب جدیدم توزیع می‌شود. عنوان این کتاب گشودن رمان است که یک عنوان فرعی هم دارد: «رمان ایران در پرتو نظریه و نقد ادبی». این کتاب را که 400 صفحه دارد، انتشارات مروارید به زودی توزیع خواهد کرد. یعنی کتاب چاپ هم شده و در مرحله‌ی صحافی است.

در این کتاب چه رمان‌هایی را بررسی کرده‌اید؟

پاینده: 10 رمان برجسته ایرانی را نقد کرده‌ام: رمان های بوف کور نوشته‌ی صادق هدایت، تنگسیر نوشته‌ی صادق چوبک، مدیر مدرسه نوشته‌ی جلال آل احمد، شازده احتجاب نوشته‌ی هوشنگ گلشیری، سووشون نوشته‌ی سیمین دانشور، ثریا در اغما نوشته‌ی‌ اسماعیل فصیح، جزیره‌ی سرگردانی نوشته‌ی سیمین دانشور، چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم نوشته‌ی زویا پیرزاد، آزاده‌خانم و نویسنده‌اش نوشته‌ی رضا براهنی و سرخی تو از من نوشته‌ی سپیده شاملو.

با چه شیوه نقدی این رمان‌ها را بررسی کردید؟

پاینده: من شیوه نقدی را به کار گرفتم که در کلاس‌هایم نیز به کار می‌برم. این شیوه مبتنی است بر تحلیل مشروح صحنه‌ی آغازین رمان و ربط دادن آن به بقیه‌ی متن.

آیا کتاب ضمیمه‌هایی هم دارد؟

پاینده: بله، این کتاب سه ضمیمه دارد. در ضمیمه‌ی اول همین شیوه‌ی نقد را برای داستان کوتاه «سه قطره خون» نوشته‌ی صادق هدایت استفاده کردم تا بگویم این شیوه‌ی نقد در مورد داستان کوتاه هم جواب می‌دهد. در ضمیمه‌ی دوم این شیوه‌ی نقد را برای فیلم هامون استفاده کرده ام تا نشان دهم که در مورد فیلم هم می‌تواند کاربرد داشته باشد. ضمیمه‌ی سوم هم «فرهنگ اصطلاحات نقد رمان» است که خود به تنهایی 60 صفحه می‌شود. در این ضمیمه یکصد اصطلاح بسیار پُرکاربرد در نقد رمان را توضیح داده‌ام.

شما در کتاب رمان پسامدرن و فیلم به نقد فیلم‌های میکس و هامون مهرجویی پرداخته بودید. علت این توجه شما به فیلم هامون چیست؟

پاینده: این فیلم اصطلاحاً تبدیل به فیلم کالت شده؛ یعنی مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است و هویت نسلی آن‌ها را بازنمایی می‌کند. هامون در اولین سالی که اکران شد، جایزه‌های جشنواره فیلم فجر در عناوین مختلف را به خود اختصاص دهد.

آیا به هنرهای دیگر جز سینما هم در کتاب گشودن رمان پرداخته‌اید؟

پاینده: بله، در بررسی رمان آزاده‌خانم و نویسنده‌اش برای انتقال بهتر مفاهیم، به نقد یک تابلوی نقاشی هم پرداختم. این تابلو اثری از رُنه ماگریت نقاش بلژیکی است که زمینه‌ی مناسبی برای بحث درباره‌ی مفاهیم پست‌مدرن فراهم می‌کند. ناشر هم لطف کرد و این تابلو را به صورت تمام‌رنگی در کتاب منتشر کرد.

اکنون چه کاری در دست تألیف دارید؟

پاینده: کتاب مدرنیسم و پسامدرنیسم در رمان را که چند سال قبل ترجمه و منتشر کرده بودم، بازنگری می‌کنم و به توضیحات مترجم مواردی را می‌افزایم. قرار است ویراست جدید این کتاب را انتشارات نیلوفر منتشر کند. قبلاً این کتاب را نشر روزنگار منتشر کرده بود.


گفت‌وگو از سجاد روشنی


برچسب‌ها: رمان ایران, نقد رمان, نظریه و نقد ادبی, کتاب‌های حسین پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲   | 

احمد خداداد، مدير روابط عمومی انتشارات مروارید به خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا) گفت: در ماه آینده، تازه‌ترين كتاب حسین پاینده با نام «گشودن رمان: رمان ایران در پرتو نظریه و نقد ادبی» از سوی انتشارات مروارید روانه‌ی بازار كتاب خواهد ‌شد.
 
وی با بیان این‌كه در روزهای گذشته مجوز انتشار این اثر دریافت و به چاپخانه ابلاغ شده‌ است، ادامه داد: نویسنده در این اثر پژوهشی، شيوه‌های خواندن و نقد رمان را با مثال‌هایی از نویسندگان معاصر ايران مانند صادق هدایت، هوشنگ گلشیری، صادق چوبک، جلال آل‌احمد، سیمین دانشور، اسماعیل فصیح، زويا پیرزاد و دیگران تشریح كرده‌ است.

حسین پاینده، نويسنده، منتقد ادبی و استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبایی، فارغ‌التحصيل رشته‌ی ادبیات انگلیسی در مقطع كارشناسی ارشد از دانشگاه تهران و رشته‌ی نظریه و نقد ادبی در مقطع دكترا از دانشگاه ساسکس انگلستان است.

«رمان پسامدرن و فیلم»، «نقد ادبی و دموکراسی: جستارهایی در نظریه و نقد ادبی جدید»، «نقد ادبی و مطالعات فرهنگی: قرائتی نقادانه از آگهی‌های تجاری در تلویزیون ایران»،‌ «گفتمان نقد: مقالاتی در نقد ادبی»،‌ «درآمدی بر ادبیات»، «داستان کوتاه در ایران: داستان‌های رئالیستی و ناتورالیستی، جلد یکم»، «داستان کوتاه در ایران: داستان‌های مدرن، جلد دوم» و «داستان کوتاه در ایران: داستان‌های پسامدرن، جلد سوم» از آثار پاينده در حوزه‌ی تأليف هستند.


برچسب‌ها: رمان ایران, نقد رمان, نظریه و نقد ادبی, کتاب‌های حسین پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  جمعه ۲۲ آذر ۱۳۹۲   |