نوشتار یکی از اهالی ادبیات در افغانستان، محمد امین رفعت، دربارهی کتاب نظریه و نقد ادبی:
اثر ادبی ارزشمند
دکتر حسین پاینده یکی از نامهای آشنا در ادبیات معاصر پارسی میباشد. ایشان در بخش ادبیات داستانی و شعر نو حرفهای تازه و ارزنده دارد. در روزهای آغازین زمستان گذشته بود که ایشان را از نزدیک دیدم. دکتر پاینده از دانشگاه علامهی تهران به دانشگاه کابل آمده بود و با دانشجویانی دور دکتری ادبیات پارسیِ دانشگاه کابل نقد و نظریه کار میکرد. من و برخی از دوستان دیگرم که دانشجویی رسمی دور دکتری نبودیم نیز در جلسههای شان شرکت میکردیم. برای اولین بار بود که در محضر یک استاد غیر افغانی به کرسی دانشجویی مینشستم. سخنان پاینده جذابیت و ارزندگی خاص داشت. در پایان هر جلسه نگاه حسرتبار به چهره ایشان میانداختم و به زمان سب و دشنام میفرستادم که چرا این قدر تیز میگذرد و جلسههای درسی را زود تمام میکند. حسرت نشستن در کرسیِ دانشجویی چنین شخصیتها هنوز مرا با خود میکشد و کم کم به یگانه آرزو در زندگیام بدل شده است. از صنف که بیرون میشدم انگیزهی مضاعف برای درس و بحث وجودم را فرا میگرفت و بیش از پیش عاشق ادبیات پارسی میشدم. هستیام را بیش از هر وقتی سنگینتر مییافتم و با سرعت راه میرفتم.
این کتاب از جمله آثار جدید دکتر پاینده میباشد. چیزی بیشتر از یک سال از چاپ آن میگذرد. بعد از تلاشها و هماهنگیهای زیاد موفق شدیم که پایی این اثر گرانسنگ را به افغانستان باز کنیم. زحمت این کار را استاد عزیز هوشنگ مسئول کتابخانه آریانا کشیده است. در اوج تسلط کرونا بر زندگی آدمی، امروز موفق شدم که دو دورهی این کتاب را به خود و عصمت الطاف یوسفی بگیرم. حالا کمی خوشبینم که با رفتن در لایههای متن این کتاب و آشنایی با بحثهای جدید ادبی میتوان به دلمردگیها و روزمرگیهای ایام قرنطین نه گفت و رود زندگی را از ایستادن رهایی بخشید. فعلاً فقط از سه چهار فصل این کتاب که خود دکتر پاینده برای ما درس داده بود مطالبی میدانم شاید پس از خواندن کاملش چیزهای دیگری نیز نوشتم. در فرجام؛ یارانی که سودای فهم ادبیات معاصر را در سر داشته باشد؛ این کتاب کمک بزرگی به ایشان خواهد کرد.

برچسبها: نقد ادبی, درسنامهای میانرشتهای