حسین پاینده

منوی اصلی
آرشیو موضوعی
آرشیو ماهانه
تازه‌ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها
امکانات
 RSS 

POWERED BY
BLOGFA.COM

Google


در اين سايت
در كل اينترنت

دو کتاب نظریه‌ی روان‌کاوی و کاربرد روان‌کاوی در نقد ادبی ظرف کمتر از یک سال به چاپ چهارم رسیدند.

  نظریه‌ی روان‌کاوی: هفت رساله از زیگموند فروید 

ناشر: انتشارات مروارید
چاپ اول، مهرماه ۱۳۹۹؛ چاپ دوم، آبان ۱۳۹۹؛ چاپ سوم، بهمن ۱۳۹۹؛ چاپ چهارم، تیرماه ۱۴۰۰

https://s18.picofile.com/file/8437982126/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%DB%8C_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%8C_%DA%86%D8%A7%D9%BE_%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85.jpg

برگی از این کتاب:

«سرسختانه‌ترین مقاومت‌ها در برابر نظریه‌ی روان‌کاوی ماهیتی اندیشگانی نداشته بلکه از آبشخورهای احساساتی سرچشمه گرفته است. از این‌جا درمی‌یابیم که چرا این مقاومت‌ها خصلتی متعصبانه و همچنین منطقی ضعیف دارند. مقاومت در برابر روان‌کاوی از قاعده‌ی ساده‌ای پیروی می‌کرد: افراد در توده‌ی جامعه دقیقاً مثل روان‌رنجورهای منفردی به روان‌کاوی واکنش نشان دادند که به علت اختلال‌های‌شان تحت درمان قرار داشتند. ... اگر بار دیگر انواع مقاومت در برابر روان‌کاوی را مرور کنیم، مشخص می‌شود که فقط بخش کوچکی از آن‌ها از همان نوع مقاومت‌هایی هستند که معمولاً در مخالفت با اکثر علمی‌ترین نوآوری‌های کمابیش مهم صورت می‌گیرد. بخش بزرگی از مقاومت‌ها در برابر روان‌کاوی از این حقیقت ناشی می‌شود که موضوعات این نظریه احساسات عمیق انسان‌ها را جریحه‌دار می‌کنند. با نظریه‌ی داروین درباره‌ی تکامل برخورد مشابهی شد، زیرا آن دیدگاه وجه تمایزی را که انسان در کمال تکبّر بین خود و حیوانات ایجاد کرده بود، از میان برداشت. من این قیاس [بین روان‌کاوی و نظریه‌ی داروین درباره‌ی خاستگاه مشترک همه‌ی جانداران، اعم از انسان یا حیوان] را پیش‌تر نیز در نوشتاری ذکر کرده‌ام. در آن نوشتار توضیح دادم که دیدگاه روان‌کاوانه ... در واقع ضربه‌ی سهمگینی به خوددوستیِ انسان بود. من این را ضربه‌ای روانی به خودشیفتگی انسان‌ها نامیدم و آن را مقایسه کردم با ضربه‌ی زیست‌شناختیِ نظریه‌ی داروین درباره‌ی تکامل و ضربه‌ی کیهان‌شناختی‌ای که کوپرنیک پیش از او می‌خواست با کشف خویش [مبنی بر مرکزیت خورشید، نه زمین، در کائنات] بر خودشیفتگی انسان وارد کند.»


  کاربرد روان‌کاوی در نقد ادبی:‌هفت اثر از فروید درباره‌ی ادبیات 

ناشر: انتشارات مروارید
چاپ اول، آذر ۱۳۹۹؛ چاپ دوم، دی ۱۳۹۹؛ چاپ سوم، بهمن ۱۳۹۹؛ چاپ چهارم، تیرماه ۱۴۰۰

https://s19.picofile.com/file/8437982326/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%8C_%DA%86%D8%A7%D9%BE_%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85.jpg

برگی از این کتاب:

«کار ادیب آفرینشگر عین کار کودک هنگام بازی است. وی دنیایی خیالی می‌آفریند و آن را بس جدی قلمداد می‌کند. به سخن دیگر، او سخت به این دنیای تخیلی دل می‌بندد و در عین حال آن را کاملاً از واقعیت متمایز می‌کند. این رابطه بین بازی کودکان و آفرینش شاعرانه را هنوز هم می‌توان در تعبیرهای زبانی دید. آن شکل‌های نگارش تخیل‌مبنا که مستلزم پیوند با اشیاءِ ملموس و نمایش‌دادنی هستند، «بازی» نامیده می‌شوند. در زبان، از «کمدی» یا «تراژدی» (که به‌طور تحت‌اللفظی یعنی «نمایش شادمانی» و «نمایش سوگواری») صحبت به میان می‌آید و اجراکنندگان آن «بازیگر» نامیده می‌شوند (که به‌طور تحت‌اللفظی یعنی «اجراکننده‌ی نمایش»). لیکن غیرواقعی بودن دنیای تخیلی ادیب پیامدهای بسیار مهمی در تکنیک‌های هنرِ او دارد، زیرا بسیاری چیزها که در واقعیت لذت‌بخش نیستند، در بازیِ خیالی لذت می‌بخشند، و ایضاً بسیاری رویدادهای مهیّج که در واقع به‌خودیِ‌خود ناراحت‌کننده‌اند، می‌توانند برای شنوندگان یا تماشاگرانِ اجرای اثرِ ادیب لذت‌بخش باشند.»


برچسب‌ها: زیگموند فروید, آثار فروید, نقد ادبی روان‌کاوانه, کتاب‌های دکتر پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  دوشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۰   | 

کاربردهای غیرپزشکیِ روان‌کاوی

در میان همه‌ی رشته‌های علوم پزشکی فقط نظریهی روان‌کاوی است که گسترده‌ترین روابط را با دانش‌های مربوط به ذهن دارد. این نظریه همان‌گونه که نقش بااهمیتی در دانش روان‌پزشکی دارد، نقش مهمی هم در مطالعات تاریخِ دین و فرهنگ و دانش‌های اسطوره‌شناسی و ادبیات ایفا می‌کند. وقتی به این می‌اندیشیم که در بدو امر یگانه هدف روان‌کاوی عبارت بود از شناخت نشانه‌های روان‌رنجوری و بهبود [بیماران مبتلا به] این بیماری‌ها، آن‌گاه شاید این موضوع [یعنی کاربردهای غیرپزشکیِ روان‌کاوی در ادبیات و علوم انسانی] تعجب‌آور به نظر آید. اما نشان دادن نقطه‌ی آغازِ آن پلی که به دانش‌های مربوط به ذهن ختم می‌شود، کار دشواری نیست. با تحلیل رؤیا شناختی از فرایندهای ناخودآگاهانه‌ی ذهن به دست آوردیم و دریافتیم که سازوکارهای موجد نشانه‌های بیمارگونه، در ذهن بهنجار هم عمل می‌کنند. بدین‌سان، روان‌کاوی تبدیل شد به نوعی از «روان‌شناسیِ ژرفانگر» که می‌توانست در دانش‌های مربوط به ذهن کاربرد داشته باشد و پاسخ سؤالات متعددی را بدهد که رشته‌ی دانشگاهی روان‌شناسیِ خودآگاهی از پرداختن به آن‌ها عاجز بود. در همان مراحل آغازین، مسائلی در خصوص تکامل نوع بشر مطرح شد. دریافتیم که هر کارکرد بیمارگونه‌ای غالباً عبارت است از واپس‌روی به مرحله‌ی قبل‌تر در تکوین کارکردی بهنجار. کارل گوستاو یونگ اولین کسی بود که توجه همگان را آشکارا به این موضوع جلب کرد که خیال‌بافته‌های آشفته‌ی مبتلایان به زوال زودرسِ عقل شباهت حیرت‌آوری به اسطوره‌های مردمان دوره‌های کهن دارد. در عین حال، نگارنده‌ی حاضر [فروید] نیز متذکر گردید آن دو آرزویی که در ترکیب با یکدیگر عقده‌ی اُدیپ را به وجود می‌آورند دقیقاً با دو منع اصلیِ «توتم‌پرستی» تطابق دارند (منع کشتن نیای قبیله و منع ازدواج با زنی از قبیله‌ی خود) و از این‌جا به نتایج همه‌جانبه‌ای رسید. رفته‌رفته اهمیت عقده‌ی اُدیپ ابعاد بسیار بزرگی پیدا کرد و چنین به نظر آمد که نظم اجتماعی، اخلاقیات، عدالت و دین در دوره‌های پیشاتاریخِ بشر همگی به صورت واکنش‌سازی‌هایی در برابر عقده‌ی اُدیپ ظهور کرده بودند. [روان‌کاو اتریشی] اوتو رانک با کاربرد دیدگاه‌های ‌روانکاوانه تبیین بسیار روشنی از اسطوره‌ها و تاریخ ادبیات به دست داد، همان‌گونه که [روان‌کاو اتریشی] تئودور رایک همین کار را در حوزه‌ی تاریخ اخلاق و ادیان کرد و [روان‌کاو سوئیسی] دکتر پفیستر، اهل زوریخ، با آثارش علاقه‌ی مبلغان دینی و آموزگاران را برانگیخت و اهمیت دیدگاه روان‌کاوانه در تعلیم‌وتربیت را نشان داد.

نظریه‌ی روان‌کاوی: هفت رساله از زیگموند فروید، ترجمه‌ی حسین پاینده، انتشارات مروارید، پاییز ۱۳۹۹


برچسب‌ها: کتاب نظریه‌ی روان‌کاوی, زیگموند فروید, آثار فروید, حسین پاینده
+ نوشته شده در تاریخ  سه شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۹   |