آنچه در زیر میخوانید، گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) از بخشهایی از سخنرانی حسین پاینده در نشست «تاریخ مردم در آثار محمود دولتآبادی» است که در تاریخ ۱۲ دیماه ۱۳۹۶ در خانهی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومین نشست از سلسه نشستهای ادبیات و تاریخ مردم به بررسی آثار دولتآبادی اختصاص داشت که به مناسبت نخستین سالگرد تأسیس مجلهی مردمنامه سهشنبه، ۱۲ دیماه با حضور محمود دولتآبادی، داریوش رحمانیان، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران و حسین پاینده، استاد دانشگاه علامه طباطبائی در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
هر تاریخی ناکافی است
در این نشست، حسین پاینده گفت: من در این نشست تلاش میکنم تا نسبتی میان تاریخ مردم و رمان رئالیستی پیدا کنم. معمولاً کتابهای تاریخ را اصحاب قدرت مینویسند؛ یا کسانی که قدرت سیاسی را در دست دارند یا کسانی که دارای قدرت اقتصادی هستند. منظر، برداشت و تفسیر آنها در کتابهای رسمی تاریخ آمده است. سیاستمداران غالباً نگاه محدود و بستهای دارند و در جایگاه گزارش تاریخ هم نیستند. در روایتشناسی مطرح میشود که روایتگری عینی تقریبا ناممکن است و هر کسی که تاریخ را روایت میکند از منظر خودش و با در نظر گرفتن علایق، منافع و محدودیتهای خودش روایت میکند. پس هر تاریخی ناکافی است.
این منتقد ادبی افزود: کسانی که قدرت سیاسی را در دست دارند، اقلیت کوچکی هستند. اما وقتی تاریخ از دیدگاه محرومان روایت میشود، روایتشان از تاریخ در خور تأمل بیشتری است. گردانندگان اقتصاد و سیاست، امکان بیشتری در تحریف قدرت دارند تا مردم که سهم کمتری از قدرت دارند.
این استاد دانشگاه طباطبائی افزود: روایتشناسی بحث بسیار مهمی از نظریههای ادبی در دو، سه دهه اخیر است. روایتهای مردمی از برهههای حساس تاریخ، موضوع کار روایتشناسان است. گرچه ما در این حوزه با رمان سر و کار داریم، اما ابزارهای روایتشناسی، عیناً قابل کاربرد در بررسی متنهای تاریخپژوهان هم هست.
مدیر پروژهی «نظریه و نقد ادبی» گفت: هنر و ادبیات رئالیستی، واقعیتهای اجتماعی را از دید اقشار تحتانی جامعه بررسی میکند که کاملاً متناظر با تاریخ مردم است که کارشناسان تاریخ مردم را تاریخ روایت شده از پایین میدانند. پایهگذاران مکتب آنال معتقدند که گسترهی تاریخپژوهی باید وسیع شود، به این معنی که تاریخ همهی بشر مورد توجه قرار گیرد و نه فقط تاریخ فاتحان. در مکتب آنال با نوع تاریخنگاریِ محدودِ اصحاب قدرت مبارزه میشود. ادبیات رئالیستی هم ادبیات تولیدشده از منظر پایینترین آحاد جامعه است. یکی از معروفترین تابلوهای رئالیستی گوستاو کوربه، تابلوی سنگشکنان است. روایت شده که کوربه سنگشکنان را به کارگاهش دعوت میکند تا بتواند آنها را به صورت متوالی ببیند و نه دیداری گذرا در کنار خیابان.
حضور فراموش شدگان تاریخ در رمان رئالیستی
پاینده تأکید کرد: رماننویسان رئالیست هم از نزدیک مردم را میبینند. به همین دلیل کار آنها به روایت تاریخ مردم نزدیک میشود. فراموششدگان تاریخ، اقلیتهای قومی، زنان و هرکسی که از قدرت کنار گذاشته شده، در رمان رئالیستی دیده میشود. کشتار ارامنه در حکومت عثمانی اتفاق افتاد و حدود ۸۰۰ هزار نفر از ارامنه را قربانی کردند. این کشتار در منابع رسمی تاریخی ثبت نشده است و حتی تا قرن بیستویکم، توسط وارثان آن امپراطوری کتمان میشد. اما این مسئله در تاریخ مردم دیده میشود و از این پاکسازی قومی پرده برمیدارد.
نویسندهی کتاب نقد ادبی و دموکراسی گفت: در ادبیات و داستانهای رئالیستی رویدادها از منظری بیرونی دیده میشود. در بسیاری از این آثار، ما با راوی اولشخص سر و کار داریم که راوی مورد اطمینانی از این قشر است که نه تنها روایت میکند، بلکه چشماندازی از موقعیت اجتماعی طبقهی خودش نیز میدهد. ویژگی دیگری که هم در رمان رئالیستی و هم در تاریخ مردمی دیده میشود، این است که هر دو فاقد قهرمان هستند.
نویسندهی کتاب گشودن رمان توضیح داد: چند و چون زندگی مردم در کانون توجه پژوهشگرانِ رویکرد موسوم به «تاریخ مردم» قرار دارد. البته رئالیسم هم به همین نکته توجه دارد و به جزئیات میپردازد. در ادبیات رئالیستی قهرمان نداریم. اغلب با شکست مواجه هستیم.
پاینده افزود: ما در تاریخ مردمی با مفهوم «روح زمانه» هم خیلی مخالفیم. این روح زمانه به شدت یکسانکننده است و جامعه را عاری از اجزای ناهمگون جلوه میدهد، در حالی که حتی باختین هم در نظریه رمان، معتقد به رمان چند صدایی است. نویسنده کتاب نقد ادبی و مطالعات فرهنگی تأکید کرد: در طول تاریخ همواره با گفتمانهای غالب مواجه هستیم و صداهای زیادی در این زمینه شنیده نشدهاند. به عنوان مثال، به کرات شنیدهایم که در کودتای ۲۸ مرداد، اراذل و اوباش و حتی فواحش تحریک شده بودند که به خیابانها بریزند. «تاریخ مردم» به حضور همان اراذل در خیابان هم توجه میکند. از سوی دیگر از منظر فوکو، حقیقت یک شناختمان است و اصلاً قدرتها برای تعریف خودشان انواع شناختمان درست میکنند. خود کلمهی «قانون» شناختمانی است. صداقت محض نمی تواند وجود داشته باشد. صداقت همیشه بر اساس یک ایدئولوژی مشخص تعریف میشود. دایرهی دانش هر تاریخنویسی محدود است و الزامهای سیاسی به نحوهی برخوردش با تاریخ تاثیر میگذارد.
ادبیات؛ تنها دروغی که حقیقت را میگوید
این استاد دانشگاه در ادامه و با استناد به آثار داستانی محمود دولتآبادی گفت: آثار شاخص او در دههی پُرتحول ۱۳۴۰ نوشته شد، زمانی که جامعهی ایرانی گذاری دردناک از نظام فئودالی به نظام سرمایهداری را از سر میگذراند. دولتآبادی راوی این دوره است. کشمکشهای شخصیتها در اثار او مبیّن بحرانی بزرگتر در ابعاد اجتماعی است. بسیاری از شخصیتهای رمانها و داستانهای او ظاهراً اشخاصی بسیار کماهمیت در شهر و روستا هستند، اما مسائلی که برای آنها پیش میآید، مینیاتوری از مسائلی است که در بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران اتفاق افتاده است. در اوسنه باباسبحان به برههای از زمان میپردازد که زمینداری به شیوه پیشاسرمایهداری در حال انقراض است و نشستن باباسبحان (که در مان بارها به آن اشاره میشود)، دلالت بر انفعال او در برابر وضعیتی است که نمیتواند تغییرش دهد.
پاینده ادامه داد: در جای خالی سلوچ تمام وقایع به علت غیاب سلوچ شکل میگیرند. در تقابل دوجزئیِ «حضور / غیاب»، غالباً به حضور (مثلاً حضور شخصیتها در داستان) بها میدهیم. دریدا به واژگون کردن این سلسله مراتب قائل است. اتفافا در این میان، حذف شخصیت، آغاز بحرانی است که در غیاب سلوچ شکل میگیرد. یک نکته را هم در نظر داشته باشید که معمولاً داستان و شعر را از عالم خیال و دروغ میپندارند و این پارادوکس ادبیات است که شاید تنها دروغی است که حقیقت را مطرح میکند. در این رمان با نمونهای از سیاست رژیم پهلوی در تاریخ کشور مواجه میشویم. سیاست موشوم به «تختهقاپو» هم در همین راستا بود که رضاشاه میخواست به زور عشایر را یکجانشین کند که بخشی از آن در رمان سووشون سیمین دانشور هم آمده است.
این نویسنده و منتقد در پایان سخنانش با اشاره به توانایی خاص دولتآبادی در روایت تاریخ مردم و تحولات آن گفت: معمولاً میگویند که دولتآبادی به زندگی مردم روستا توجه داشته است، در حالی که در آثار او نمونههایی از توجه به زندگی مردم در شهرها را هم میبینیم. داستان کوتاه «فقر» روایتی از تاریخ فقر و بررسی پیامدهای آن در زندگی مردم در اواخر دههی ۴۰ است که نگاهی هم به زمینههای پیدایش نابهنجارهای اخلاقی دارد. راوی این داستان یک پسربچه نوجوان است که نمیفهمد مادرش برای امرار معاش به چه کارهایی باید تن دهد.
برچسبها: «تاریخ مردم», محمود دولتآبادی, رئالیسم, سخنرانی حسین پاینده