در این برنامه چند داستان کوتاه جنگ نیز توسط نویسندگان آن داستانها قرائت خواهد شد.
زمان: دوشنبه ۱ مهرماه ۱۳۹۲، ساعت ۶ الی ۸ شب
مکان: سالن همایشهای برج میلاد
برچسبها: ادبیات جنگ, داستانهای جنگ ایران و عراق, رمانهای مربوط به جنگ
در این برنامه چند داستان کوتاه جنگ نیز توسط نویسندگان آن داستانها قرائت خواهد شد.
زمان: دوشنبه ۱ مهرماه ۱۳۹۲، ساعت ۶ الی ۸ شب
مکان: سالن همایشهای برج میلاد
یکی از هنرجویان «کارگاه داستاننویسی مقدماتی» با گذاشتن کامنت در این وبلاگ، پرسشی را مطرح کرده است که من سعی کردم پاسخی کوتاه به آن بدهم. متأسفانه بلاگفا پاسخ کامنتها را به حداکثر ۲۰۰۰ کاراکتر (نه ۲۰۰۰ کلمه) محدود کرده است. لذا پاسخم را در این قسمت قرار دادهام تا هم ایشان و هم شاید کسان دیگری که همین پرسش را دارند، بتوانند این جواب را بخوانند. سؤال این بوده است:
«شما امروز در کارگاه مقدماتی داستان فرمودید ما باید داستانی رو بنگاریم که موضوعش دغدغهی امروز جامعه باشد. با این اوصاف وقتی کسی علاقهمند به نوشتن داستان در مورد جنگ ایران و عراق است کلاً باید قید نوشتن را بزند؟»
داستاننویس رصدکنندهی تحولات فرهنگی در جامعه است. از این منظر، موضوعی که نویسنده برای نگارش داستانهایش برمیگزیند، میبایست ربطی به زندگی و جنبههای ناپیدای حیات فرهنگیِ آحاد جامعه داشته باشد. جنگ ایران و عراق رویدادی مهم در تاریخ معاصر ما است و هیچ داستاننویس واقعاً صاحبتفکری نمیتواند به این بخش از تاریخ ما بیاعتنا باشد. نوشتن داستان جنگ به معنای قرار گرفتن در اردوگاه سیاسی خاصی (هواداری از مواضع سیاسی این حزب و آن گروه و غیره) نیست. این جنگ نه فقط از حیث تأثیرش در قطببندیهای سیاسی در منطقهی خاورمیانه، بلکه همچنین از نظر پیامدهای بسیار عمیقش در جنبههای متعددی از حیات اجتماعی ما موضوعی بسیار مناسب و درخور توجه برای داستاننویسی است. فروکاستن این حوزه از ادبیات به ملاحظات سطحی و موضعگیریهای صرفاً سیاسی، زمینهی شکلگیری ادبیات تأملانگیز جنگ را تضعیف کرده است. برای آن دسته از شبهروشنفکرانی که کلاً به ادبیات جنگ پشت کردهاند تا همیشه «در اپوزیسیون» باشند، فقط میتوان متأسف بود. این شبهروشنفکران نه فقط جامعهی خود را به درستی نمیشناسند، بلکه درک درستی از ادبیات و کارکردهای آن هم ندارند (بد نیست اشاره کنم که به رغم گذشت قریب به ۷۰ سال از جنگ جهانی دوم، هنوز هم انبوهی از رمانهای مربوط به جنگ در کشورهای اروپایی نوشته میشود و ژانر «رمان جنگ» ــ هم در ادبیات و هم در حوزهی فیلمهای سینمایی ــ جزو پُرمخاطبترین گونههای ادبی و هنری در این کشورهاست). از سوی دیگر، آثار نازل و شعارگونه هم که اغلب با هدف مقبولیت و یا دریافت جایزه و نشان و لوح تقدیر و غیره نوشته میشوند، کمکی به شکلگیری ادبیات واقعی جنگ نمیکنند. داستانهای جنگ میبایست ابعادی بسیار عمیقتر از آنچه را در برنامههای مستند میتوان دید به خواننده عرضه کند. فیلمهای مستند، خاطرات رزمندگان، مصاحبههای فرماندهان زمان جنگ، سخنرانیهای اسرا، گفتوگوهای مطبوعاتی و رادیوـتلویزیونی با خانوادههای شهیدان و غیره جنبههای عینی و ثبتشدهی جنگ را بازتکثیر میکنند. این وظیفهی داستاننویسان (و شاعران) آگاه، تاریخشناس، تحلیلگر، فرهنگپژوه و البته میهندوست است که، فراتر از این پوستهی ظاهری، ابعاد فرهنگی و انسانیِ جنگ را با بهکارگیری تأملانگیزترین صناعات و شیوههای داستاننویسی بکاوند.
از آنجا که پرسش شما میتواند پاسخ دقیقتر و مشروحتری دریافت کند که شنیدنش برای سایر اعضای کارگاه هم لازم است، در ابتدای جلسهی آینده چند نکتهی دیگر را در این خصوص ذکر خواهم کرد.
ضمناً به اطلاع شما و سایر علاقهمندان به مبحث «ادبیات داستانی جنگ» میرسانم که به دعوت معاونت اجتماعی شهرداری تهران، قرار است سخنرانیای در خصوص داستانهای جنگ در روز دوشنبه ۱ مهر ۹۲ در سالن اجتماعات برج میلاد برگزار کنم. ساعت سخنرانی، احتمالاً ۶ بعدازظهر خواهد بود. اطلاعرسانی دقیقتر متعاقباً از طریق همین وبلاگ صورت خواهد گرفت.